بنا به دريافتهاي مردم وآمادگيهاي افكار از عصرهاي پيشين , نسبت به قيام و و انقلاب آن حضرت دوران بارداري امام همچون حضرت موسي مخفي و پنهان از نظرها بود به نحوي كه ((حكيمه)) عمه آن حضرت مي گويد : ((امام حسن عسگري عليه السلام , به من فرمود :شب را پيش ما بمان , امشب جانشين من متولد مي شود,عرض كردم از كه متولد مي شود ؟ من در نرگس نشان حملي نمي بينم ؟ فرمود : مثل او مانند مادر موسي (يوكابد) است . تا هنگام ولادت از حمل او اثري نيست" من با نرگس خوابيدم و طلوع صبح نزديك شد و نرگس در حالي كه مي لرزيد به سوي من آمد ,بنه سينه چسباندم و بر او , سوره اخلاص (قل هو الله) و قدر (انا انزلناه…) و آيه الكرسي خواندم , پس طفل در شكم مادر ب من جواب داد و با من هم صدا شد, ديدم خانه روشن گشت , چون نگاه كردم ديدم رو به قبله افتاده است . من طفل را به نزد ابومحمد بردم روي زانويش قرار داد و به او فرمود : فرزندم با اذن خدا سخن بگو ! طفل لب گشود و بعد از استعاذه و آغاز كلام به نام خدا فرمود : ((و نريد ان نمن …)) آنگاه سلام و صلوات بر پيامبر و ائمه هدي فرستاد و يكايكي ايشان را نام برد . سپس امام به من فرمود : او را به مادرش برگردان كه چشمش روشن شود