چكيده:
از زمان تولد تا هنگام مرگ هر انساني در موقعيت هاي گوناگون بالندگي درگير مسائل و مشكلاتي مي شود كه به نحوي روان او را متأثر مي سازد. از جملة اين مسائل مي توان ترس و اضطراب را نام برد كه در تمام دوره هاي زندگي ممكن است بر انسان چيره شود. در اوايل سال تحصيلي در بين دانش آموزان كلاسم متوجه شدم كه يكي از دانش آموزانم در كلاس درس فعال نيست و اگر از اودرس پرسيده مي شد شدت ترس و اضطراب در او به حدي بود كه شروع به گريه و زاري مي كرد.
تصميم گرفتم كه با مدير مدرسه و ديگر همكاران و خانواده در اين زمينه صحبت كنم و ريشه ي اصلي اين اضطراب را در او پيدا كنم با توجه به اين كه اين اضطراب يا ريشه در محيط مدرسه داشت يا در محيط خانواده بايد امنيت و آرامش روحي را در محيط هاي مذكور از طريق دادن مسئوليت – تشويق و … فراهم مي كردم. (تنها دانش آموزي در كلاسم بو د كه پارسال هم كلاس اول را خواند ه ومردود شده بو د . )بعد از مدتي نتايج روش هاي به كاربرده شده به وضوح در دانش آموز قابل مشاهده بود و وضعيت درسي و روحي او بهتر از گذشته شد.
توصيف وضعيت موجود:
اینجانب …… به مدت …. سال است كه مشغول به تدريس در آموزش و پرورش در مقطع ابتدايي وخدمت به آينده سازان مملكت اسلاميمان ايران در منطقه محروم شاوور از مناطق محروم خوزستان هستم سابقه سال هاي تدريس در پايه اول هيجده سال به صورت موظف و بقيه ي پايه ها بصورت غير موظف وسابقه مدیریت را دارم. در طول اين مدت هميشه سعي كرده ام نسبت به شاگردانم احساس مسئوليت داشته باشم، امسال در دبستان غزالي ‹مختلط› تحت پوشش منطقه شاوور مشغول به تدريس در پايه اول شدم. در اين كلاس 20 دانش آموز مشغول به تحصيل بودند؛ طبق روال هر سال روزهاي ابتداي سال تحصيلي جديد را به ارزشیابی ورودي دانش آموزان پرداختيم تا حدودي از وضعيت معلومات آنها ؛ وذهن وهوش دانش آموزان آگاه شوم. در اين بررسي و ارزش يابي متوجه شدم كه هر وقت به يكي از دانش آموزان به اسم …………. تكليفي مي دادم يا سوالي مي پرسيدم ترس و لرز داشت ويا با ترس ولرز دست وپا شكسته جواب مي داد ، ‹كلمات هم آغاز وهم پايان › و هر وقت از وي سوال مي كردم چرا به پيش دبستاني نرفتي گريه و زاري مي كرد مدتي همين روال گذشت و دانش آموز تغييري نكرد و متوجه شدم اين دانش اموز داراي اضطراب شديد و با توجه به مسئوليت ها يي كه در قبال او احساس مي كردم، تصميم گرفتم كه در صدد رفع مشكل او برايم.