چکیده
همانطور که می دانیم امکانات و تجهیزات هنرستانها فرسوده و از رده خارج است و حتی پاسخگوی نیاز جمعیت کنونی هنرجویان هنرستانها هم نیست و بسنده کردن به آمارها، فریبی بیش نیست و اعلام اینکه ، ساخت و تجهیز هنرستانها و ایجاد هنرستانها در دستور کار قرار دارد، گرهگشای کار نخواهد بود. جذب هنرجو در هنرستانها بدون توجه به نیازهای اولیه هنرجویان کاری نسنجیده است که موجب دلسردی هنرجویان خواهد شد. برای مثال، هنرستانی که در دهه70برای چند رشته خاص و معدودی هنرجو تأسیس شده، اکنون تجهیزات آن فرسوده است و باید بهروز شود؛ زیرا پس از ساخت و تجهیز اولیه و تحویل آموزشگاه از سوی سازمان نوسازی مدارس کشور به آموزش و پرورش، سازمانی که متولی این کار باشد، وجود ندارد. فراموش نکردهایم که وعدههای بسیاری برای تجهیز هنرستانها داده و همایشهایی نیز برگزار شده که حاصل آن برای هنرستانیها وضعیت نابسامان کنونی است. رویکرد توسعه فنی و حرفهای فقط با حرف امکانپذیر نیست بلکه مقرر است که این موضوع با جدیت بررسی شود. به هر روی مسئولان وزارت آموزش و پرورش برای رسیدن به هدف مشترک می بایست تدبیری بیندیشند. نمونه افزایش آمار هنرجویان هنرستانهاست که ابتدا به هر طریق ممکن، حتی فرستادن قبولیهای شهریور سال اول دبیرستان به هنرستانها، دانشآموزان تشویق میشوند به هنرستانها بروند و بعد که بحث کیفیت مطرح میشود ابراز نگرانی میکنند. آیا تدبیر و اندیشه در برنامهریزیهای مسئولان وزارت آموزش و پرورش جایگاهی دارد؟ یا اینکه هدف وسیله را توجیه میکند؟ اینجانب … تصمیم گرفتم با توجه به اینکه وسایل کارگاه ها و سایت هنرستان محدود است و تهیه دوباره آنها کاری بس دشوار است که نیازمند بودجه زیادی است. دانش آموزان را ملزم به نگهداری از وسایل و امکانات کارگاه و سایت نمایم. تا در سال های بعد دچار کمبود امکانات نشویم.
توصيف وضع موجود
اینجانب … مدت ….سال است که در آموزش و پرورش مشغول خدمت می باشم. در سال تحصیلی اخیر نکته ای که توجه مرا به خود جلب نمود بی انضباطی تعدادی از هنر جویان در کارگاه بود که وسایل کارگاه و سایت کامپیوتر را به نحوه درستی نگهداری نمی کردند و نظم و انضباط کارگاه و سایت کامپیوتر را به هم زده بودند وبا توجه به شواهدی که داشته ام مسئله مورد نظرم که مشکل اخلاقی و انضباطی هنر جویان به قرار زیر بود: 1- در روزهای آغازین سال تحصیلی متوجه برخی بی انضباطی و بی انگیزگی هایی از جانب تعداد کثیری از هنر جویان شدم به حدی که این مسئله نوعی گریز و بیزاری از این هنر جویان به من القا کرد. اما بعد از دو سه روز از سال تحصيلي متوجه شدم که هنر جویان کمی آرامتر و متمایل تر به آموزشگاه شده اند و کمی جو آموزشگاه رو به دوستی پیش می رود و به این نتیجه رسیدم که می توان از در دوستی با ایشان وارد شد 2- طی چند ماه متوجه شدم که از طرف هنر آموزان ، همکاران و عوامل اجرایی و دفتر هنرستان هم به شدت از این هنر جویان انتقاد می گردد و کارهایی را که هنر جویان انجام می دهند خلاف مقررات آموزشگاه است مثل . و همه همکاران یکصدا می گفتند فلان و . . . ولی هیچ کس در صدد اصلاح وضعیت نابهنجار بر نمی آمد. 3- از جمله کارهایی که هنر جویان داخل کارگاه انجام می دادند که جو کارگاه را به هم می ریخت و باعث آزار من می شد این بود که وسایل کارگاه و سایت کامپیوتر را پراکنده می نمودند و به نظم سایت اهمیت نمی دادند. 1- همواره داخل کارگاه ابراز خستگی و بی حوصلگی و بی علاقگی به درس می کردند و می خواستند کارگاه را به مسائل غیر از مسئله درس بکشانند. گاهی هنر آموزان مي گفتند كه عده ای بدون اجازه از جا بلند می شوند. راه می افتند و نزد دوستان خود می روند. در این زمینه چندین بار با ایشان برخورد کردم ولی نمی دانستم چه کنم تا جلو این بی نظمی ها را بگیرم و وضع را بهبود بخشم تا اینکه: پس از مدتي تصمیم گرفتم کاری را در زمینه حل مشکل کارگاه انجام دهم و برای این کار ابتدا از وضعیت نامطلوب کارگاه و جهت مستندسازی عکس هایی تهیه کردم و دیگر اینکه پرسشنامه هایی را به هنر جویان ارائه دادم که متأسفانه بی انگیزگی و بی علاقگی در حل این سؤالات حتی در بین ایشان موج می زد. متأسفانه نمونه این پرسشنامه موجود نیست. قدم بعدی گرفتن یک آزمون کوتاه در زمان وضعیت نامطلوب بود که از يكي از هنر آموزان خواستم آزمون فوق را برگزار نمايد و در زمان انجام این آزمون مذكور حاضر شدم .در زمان برگزاری آزمون آنها به انحاء مختلف ابراز بی حوصلگی می کردند و سعی داشتند از روی همدیگر تقلب کنند. اینگونه مسائل مرا بر آن داشت تا در رفع مشکل با همکارانم در صدد حل مشکل برآیم .