توصیف وضع موجود:
من معلم هستم ، عضوی از خانواده بزرگ مدرسان که آنچه از علم و دانش اندوخته اند ، بی چشم داشت در طبق اخلاص نهاده و به جوانانی که روزی سکان دار کشتی اداره کشور خواهند شد می آموزند . در سایه سالها تجربه، بارها و بارها شاهد دانش آموزانی بودم که نابسامانی های روحی و روانی نشات گرفته از دوران کودکی و یا مشکلات عاطفی و خانوادگی حال حاضر ، آنچنان آنها را عاصی و یاغی کرده که هر گونه چاره اندیشی جهت برقراری ارتباط با آنها را بی اثر می نماید . مرکز نظر سنجی ” گالوپ "۱ که به ارزیابی نگرش مردم نسبت به وضعیت مدارس می پردازد ، از دو دهه قبل همواره بی انضباطی را به عنوان یکی از بزرگترین مشکلات مدارس عمومی دانسته و این مطلب را هر سال در شماره های سپتامبر نشریه ” فی دلتا کاپان ” ذکر نموده است . در واقع می توان گفت : ” در حال حاضر بی انضباطی به عنوان مشکل درجه اول مدارس در آمده است .” در دنیای امروز والدین از بچه ها گله مندند و از اینکه بچه ها توجهی به خواست آنها ندارند در عذابند . استادان و معلمان از بی توجهی دانشجویان و دانش آموزان به درس ناراحتند و گاهی از این که دانش آموزی علاوه بر کاهلی در یادگیری ، از حد خود خارج شده و گاهی رفتارهایی به دور از ادب از خود نشان می دهد به ستوه آمده ا ند . دبیرستان من هم از این قائده مستثنی نبود.برخی از دانش آموزان به جای توجه به درس و فراگیری مطالب،به دنبال راههایی برای جلب توجه معلم و سایر دانش آموزان بودند و اگر تنها یک بار تذکری از معلم می شنیدند به جای اصلاح رفتار خود در صدد مقابله با معلم بر می آمدند. یک بار از یکی از دبیران با تجربه دبیرستان شنیدم که به علت به ستوه آمدن از رفتار یکی از دانش آموزان،از وی خواسته که کلاس را ترک کند و دانش آموز با برخورد فیزیکی معلم را از کلاس بیرون انداخته است. به طور مسلم، رفتارهای تهدید آمیز و ترس بر انگیز برای کنترل دانش آموزان در کلاس نتیجه هایی موقت و گاهی انتقام جویانه در بر دارد. با خود می اندیشیدم که بالاخره باید راه حلی بیابم تا بتوانم از این دانش آموزان عاصی ، جوانانی مطیع بسازم . باید ریشه این عصیان که در برخی از آنان وجود داشت و همانند ترمزی مانع از پیشرفت کار در کلاس به حساب می آمد را پیدا می کردم . علل و انگیزه های ناسازگاری فرزندان ۱) علل ارثی: گروهی معتقدند که بسیاری از ناسازگاری های دانشآموزان، ریشه در سرشت و طینت آنها دارد که به همراه ژن از طریق والدین به آنها منتقل می گردد. ۲) علل زیستی: مانند نقص عضو، اختلال در بینایی و شنوایی و اختلال در مغز و دستگاه های عصبی، پیش یا حین یا پس از تولد میتواند از دیگر عوامل باشد. ۳) علل روانی: مانند وجود فشارهای درونی، میل به استقلال، وجود تعارض و کشمکش در مدرسه، به خصوص زمانی که دانشآموز خود را بیپناه و بدون پشتوانه احساس کند، عادات عصبی مانند ناخن جویدن و انگشت مکیدن در او مشاهده میشود. ۴) علل عاطفی: مانند احساس محرومیت از محبت والدین، ناکامی از دستیابی به اهداف مورد علاقه، فقدان امنیت عاطفی به هر دلیل ممکن. ۵) علل اجتماعی: مانند نابسامانی و اختلاف و درگیری میان اعضای خانواده، متارکه والدین، بدآموزی از الگوهای خانه و مدرسه و جامعه، فقدان مقبولیت در میان دیگران، یادگیری رفتارهای نامطلوب از گروه همسالان، نداشتن نظارت کافی والدین، فقدان قانون منصفانه و قاطع در خانه و مدرسه، مشکلات اقتصادی و… ۶) علل تربیتی: مانند نبود یا افراط در محبت، ناهماهنگی میان عاملان تربیتی در خانه و مدرسه و جامعه، برآورده کردن تمام خواسته های دانشآموز بدون چون و چرا و یا به عکس، تنبیه بدنی و آزارهای روانی، مقایسه و تحقیر و سرزنش دانشآموز و…
فهرست مطالب
توصیف وضع موجود: 3 ” در حال حاضر بی انضباطی به عنوان مشکل درجه اول مدارس در آمده است .” 3 علل و انگیزه های ناسازگاری فرزندان 4 گرد آوری اطلاعات (شواهد ۱) 5 خلاصه یافته های اولیه 5 با یک جمع بندی روی جدول فوق به نتایج زیر دست می یابیم: 7 برخی توقعات نابجای دبیران 8 پیشنهاد راه حل 10 چگونگی اجرا راه حل 10 شواهد۲ 12 اجرای طرح توسط همکاران دیگر 12 نتیجه 13 منابع : 14