چكيده
بسیاری از دانش آموزانی که در مقایسه با هم کلاسی هایشان، در کلاس غیرفعال اند، از نظر آموزشی و اجتماعی از رفتار مناسبی برخوردارند، اما نسبت به دیگر دانش آموزان آرام تر بوده ، از انجام کار با دیگران سرباز می زنند. بعضی از این دانش آموزان به درجات مختلف ، با مشکل خجالتی یا گوشه گیر بودن مواجه اند و عده کمی از آن ها ممکن است به سمت اسکیزوفرنی سوق پیدا کنند. این مقاله حد واسط این دو گروه از دانش آموزان را مد نظر قرار داده است، دانش آموزانی که عموماً به عنوان بچه های خجالتی (فاقد اعتماد به نفس و نگران از نظر اجتماعی ) یا گوشه گیر (کسانی که حاضر جواب نیستند، تمایلی به برقراری ارتباط ندارند و خیالباف اند) شناخته می شوند. همان طور که می دانیم هر جا که انتظارات اجتماعی جدید و مبهم باشند، درجاتی از خجالت کشیدن ، طبیعی است اما خجالتی بودن وقتی تبدیل به یک مشکل می گردد که صرفاً وابسته به موقعیت نبوده، بلکه اختیاری باشد، تا جایی که به فرد برچسب خجالتی زده شود. به ویژه در موقعیتی که فرد این برچسب را پذیرفته ، آن را درونی کند، ممکن است الگوی جامعی از خجالتی بودن در او ایجاد شود و علائم دیگری مثل : عدم اعتماد به نفس در ورود به موقعیت اجتماعی و ناراحتی و سرباز زدن از ظاهر شدن در حضور دیگران ، در وی ظاهر گردد.
اينجانب ….. مدت ….سال است كه در آموزش و پرورش مشغول به خدمت هستم . و هم اكنون نيز در آموزشگاه….شهرستان نهاوند به عنوان مدير انجام وظيفه مي كنم. يكي از دانش آموزانم زهرا دختری با قد متوسط،یک و با عینک برچشمان سیاه ریزش می باشد که با دوستانش نمی جوشد و سرش همواره پایین و در ردیف یکی مانده به آخر کلاس نشسته است. حتي در روز بازگشایی مدارس وقتی براي بازرسي سر يكي از كلاسها رفتم با قرائت آن دانش آموزان به ترتیب قد سرجاهایشان نشستند . تمامی آنها با شادی و شور و شعف خاصی در جای خود و با لبخندی بر لب نشسته بودند به جز یک نفر ، کنجکاو شدم و از بچه ها خواستم که یکی یکی خود را معرفی کنند تا اینکه نوبت به فرد مورد نظر رسید به آرامی خود را معرفی کرد زهرا … و نشست فهمیدم که از درون ناراحت است . چند روزی گذشت به گفته آموزگارش باز هم رفتار او به همین صورت بود حتی زنگ تفریح هم با کسی حرف نمی زد یا تنهایی قدم می زد و یا اینکه یک گوشه می نشست و به یک نقطه خیره می شد….