چکیده
در آموزش یادگیری به شیوه فرایندی این باور اساسی وجود دارد که فرایندهای شناختی مانند م…ه دقیق، جمع آوری و پردازش داده ها و فرضیه سازی پیش بینی استنباط و … اساس یادگیری را تشکیل می دهند. و به همین اساس در تدریس فلسفه باید شرایطی فراهم شود تا این مهارت در یادگیرندگان تقویت شود و مکمل این یادگیری شرایط محیطی، ویژگی های یادگیرندگان، ضرورت های موضوع یادگیری، هدف آموزشی، هدف های یادگیرنده، نحوه سازمان دهی و ارائه موضوع و محتوای یادگیری، فعالیت یادگیرنده و مهم تر از همه شیوه ی تعاملی در فرایند تدریس مورد توجه قرار می گیرند.فلسفه غرب با در دست داشتن چند ویژگی به راحتی توانسته است تا بنیادی ترین مراکز فکری و فرهنگی مسلمانان پیشروی کند از آن جمله:1)دسترسی به کتابخانه و منابع نوشتاری گسترده و غنی از کهن ترین منابع تا جدیدترین آنها2)در اختیار داشتن فضاهای آموزشی-پژوهشی مناسب و گسترده3)امکانات فرآوان اطلاع رسانی به منظور نشر اندیشه های جدید از طریق کتاب، مجله های تخصصی، سایت های علمی و …4)بهره گیری از شیوه های پژوهشی-علمیاما در این سوی دفتر پر برگ اندیشه های ناب فیلسوفان مسلمان به ویژه شیعیان هنوز با کمبودهایی روبرو است. و این کمبودها برای دانش پژوهشی که بخواهد در زمینه فلسفه اسلام حتی در زمینه فلسفه یونان باستان و … تحقیق نماید محرز و تأثیرگذار است..اینجانب ……… دبیر فلسفه و منطق و معارف اسلامی دبیرستان … در مقاله مدون حاضر کوشیده ام تا درس فلسفه را از طریق راهکار های دانش آموز محور برای دانش آموزانم جذاب نموده و آنان را در فهم این درس یاری بخشم. مقدمهاز وقتي درآموزش و پرورش بعنوان دبير درس فلسفه مشغول به كارشده ام هر وقت پاي صحبت دبيران اين درس نشسته ام ازگله و شكايت آنها مبني بر اينكه دانش آموزان نسبت به اين درس علاقه نشان نمي دهند رنج برده ام و هميشه اين سوال مرا به خود مشغول كرده است كه چرا دانش آموزان نسبت به اين درس خاص اينگونه رفتارمي كنند؟ و با توجه به آمارهاي موجود درصد قبولي و ميانگين نمرات اين درس نيز پايين است؟ در ذهن خودم تحليل ها و دلايل خاصي هم براي اين رفتار دانش آموزان پيدا مي كردم. مانند اينكه: ـ اين درس براي دانش آموزان خشك و بي جاذبه است. ـ كلمات آن سخت و غير قابل فهم و درك است. ـ اين درس در سالهاي قبل از پايه سوم پيش نيازي ندارد. ـ اين دو كتاب عاري از عكس و تصاوير جذاب براي جلب توجه دانش آموزان است. ـ تدريس اين دو كتاب در بيشتر مواقع توسط دبيران غيرمتخصص انجام گرفته است كه آنها هم در تدريس اين دو كتاب دچار مشكل بوده اند و يا حتي خودشان نيز به تدريس اين درس علاقه اي ندارند و به خاطر پركردن ساعات موظف خود مجبور شده اند كه در اين كلاسها تدريس كنند. ـ دانش آموزان با الفاظ و مفاهيم فلسفه آشنا و مأنوس نيستند و كلماتي كه در آن استفاده مي شود كاملاً تخصصي و دور از ذهن دانش آموزان مي باشد. ـ دانش آموزان از مفاهيم اين دروس در ذهن خود غولي ساخته اند كه هيچگاه دست يافتني نيست و نمي توانند اين درسها را ياد بگيرند. ـ عدم علاقمندي دانش آموزان به اين درس حتي چه قبل از آنكه آن را بخوانند و چه بعد از مطالعه آن وجود دارد. ـ رواج فرهنگ بدون فايده بودن و بدرد نخوري اين علوم در جامعه و كاربردي نبودن اين دروس در تحصيل و زندگي فردي و شخصي تحت تأثير فرهنگ غلط در ميان عوام و حتي بعضي از افراد تحصيل كرده. ـ مظلوم بودن فلسفه در جامعه ي كنوني ما، زيرا نظام آموزش و پرورش و رسانه هاي جمعي كشور روي معرفي اين علوم آن چنان كار نكرده و بسترسازي لازم را انجام نداده است و اطلاع رساني صحيح در اين رابطه وجود ندارد. البته هركدام از اين دلايل بحران را مي توان به دقت آسيب شناسي و تحقيق جامع و علمي نمود. براي اينكه بتوانيم در كلاس بهتر عمل كنيم و در دانش آموزان علاقه و انگيزه ايجاد كنيم اين راه حلها را متناسب با شرايط و امكانات موجود در مدرسه و شناخت استعدادها و توانائيها و علايق و سليقه ي دانش آموزان بكارگيريم. البته بايد بدانيم كه هميشه فقط يك روش تدريس خاص و محدود براي همه نوع كلاس ها و درهمه ي شرايط نتيجه بخش نخواهد بود بلكه معلم هنرمند و توانا و فعال كسي است كه براي هر زمان و شرايطي يك راه حل منطقي و مناسب بكار ببندد.بیان مسالهشناخت علل افت تحصیلی و عوامل بی میلی و بی توجهی دانش آموزان به درس فلسفه به دبیران و مسئولان آموزش و پرورش کمک می نماید تا با به کارگیری راهکارهایی با ایجاد انگیزه و علاقه در دانش آموزان و از میان برداشتن موانع زمینه پیشرفت در درس فلسفه را فراهم می آورد.در بررسی علل افت در ساختار نظام آموزشی می توان موارد زیر را مشاهده نمود :-بی توجهی به رشته علوم انسانی و به طریق اولی به جایگاه فلسفه در نظام آموزشی-عدم سنخیت درس فلسفه با مجموعه دروس رشته فلسفه و علوم انسانی که بیشتر که بیشتر مبتنی بر تحفظ اند تا تفهم-عدم استفاده از منابع غنی به ویژه منابع فلسفی گذشتگان (فلسفه اسلامی)-تأخیر در زمان ورود دروس فلسفه به برنامه درسی نظام آموزشی کشور (این درس از سال سوم متوسطه نظری آن هم در رشته انسانی و بدون هیچ پیش زمینه قبلی وارد نظام آموزشی رسمی کشور شد)-ادغام تدریس و امتحان دروس فلسفه سال سوم، که از ماهیت متفاوت و مستقلی برخور دارند،در نظام جدید آموزش متوسطه (سالی-واحدی)-عدم کفایت ساعات درسی با توجه به موضوعات گسترده و متنوع فلسفی و منطقی به خصوص در دوره پیش دانشگاهی-بی توجهی و اعمال در برگزاری کلاس های آموزش ضمن خدمت معلمان با توجه به غیر خصوصی بودن اکثر معلمان در سراسر کشور-تأخیر در آغاز سال تحصیلی در بسیاری از مناطق، به علت مشکلات موجود در سازماندهی دبیران-فقدان مجله رشد فلسفه و عدم دسترسی معلمان فلسفه به نشریات تخصصی در این زمینه توصیف وضعیت موجود:اینجانب …….. دبیر فلسفه آموزشگاه ….. شهرستان … مدت سال است که در آموزش و پرورش در حال خدمت می باشم .و هم اکنون در آموزشگاه … در سمت دبیر فلسفه تدریس می کنم. مساله ای که بنده با آن مواجه شدم وباعث شد که تغییراتی در کلاسم ایجاد کنم هر ساله در پایان هر دو نیم سال (اول ودوم ) از دانش آموزان می خواهم که نقطه نظرات خود را در قالب نظرا ت ، انتقادات و پیشنهادات در مورد روش تدریس بنده ارائه دهند پس از جمع آوری به این نتیجه رسیدم که دانش آموزانم به درس فلسفه کمتر توجه نشان می دهند ونمره ارزشیابی های مستمر آنان در این درس کمتر است و در فعالیت های گروهی شرکت نمی کنند .به همین دلیل تصمیم گرفتم پژوهشی در این زمینه انجام دهم. – چرا دانش آموزان به درس فلسفه علاقه چندانی ندارند؟ – آیا شیوه تدریس بنده یا دبیران سال های قبل سبب بی انگیزه نمودن آنها به درس فلسفه شده است؟ – عدم آشنایی دانش آموزان به نحوه ی مطالعه این درس ،سبب بي علاقگي آنها به اين درس شده است ؟ – عدم توجه به ارزشیابی های مستمر وتکوینی در یادگیری درس فلسفه تاثير داشته است ؟ – عدم استفاده از وسایل کمک آموزشی درتدریس توسط دبیران موثر بوده است ؟ – چگونه می توان دانش آموزان را به درس فلسفه علاقه مند سازم؟ اینها سوالاتی بودند که باید پاسخ آنهارا پیدا کرده وراهکارهای مناسب برای آنها پیدا می کردم. ارزشیابی بخشی از فرایند یاددهی – یادگیری است. همه دست اندرکاران امور آموزشی وتربیتی با کلمه ارزشیابی و امتحان آشنایی دارند . اگر بگوییم که ارزشیابی حلقه مفقوده یادگیری محسوب می گردد زیاد به خطا نرفته ایم چرا که از یک نظر ارزشیابی آخرین حلقه از فعالیت های آموزشی دبیر وبرنامه درسی محسوب می گردد واز نظر دیگر ارزشیابی در روش های فعال تدریس فلسفه باید مقدم واستمرار دهنده برنامه های درسی وفرایند تدریس شمرده شود. همه گمان می کنند که ارزشیابی مخصوص اندازه گیری دانش ها ومهارت ها ی دانش آموزان از مطالب مطرح شده در کلاس درس است در حالی که ارزشیابی باید شامل برنامه درسی وفعالیت های دبیر در کلاس ونحوه تدریس وی نیز می باشد وبه عنوان ابزاری برای درک نقایص برنامه وروند تدریس ویادگیری دانش آموز به کار رود.حال می توان گفت که ارزشیابی بخشی از فرایند یاددهی – یادگیری است وجدا از آن ودر انتهای آن قرار نمی گیرد.اهمیت موضوعدر سالهای اخیر در دروس فلسفه دبیرستان، … نمرههای پایین دانشآموزان هستیم.. در پرداختن به علل تقلیل نمرههای دانشآموزان در این دروس میتوان چند عامل را در نظر گرفت: ۱) نیروی انسانی (دبیر) ۲) سبک نگارش متون این دو کتاب ۳) روش تدریس دبیران ۴) نقش دانشآموزان به عنوان فراگیران اصلی در مبحث نیروی انسانی چند نکته را باید در نظر گرفت: ۱) مرتبط، عدممرتبط یا نیمهمرتبط بودن رشته تحصیلی دبیران با این دروس؛ که به نظر میرسد چنانچه از دبیران مرتبط یا نیمهمرتبط برای تدریس استفاده شود این مساله تاثیر مثبتی روی کیفیت تدریس و نمرههای شاگردان میگذارد. البته ناگفته نماند گاه معلمی رشته تحصیلیاش مرتبط با این درس است ولی از اطلاعات علمی به روز، یا از فن بیان خوبی برخوردار نیست که خود این مساله نیز اثر منفی دارد. ۲) مساله بعدی در مورد نگارش خود این دو کتاب است. شاگردان بدون هیچگونه سابقه ذهنی و بدون اینکه هیچ مطلبی را قبلا در مورد فلسفه یا منطق خوانده باشند یا شنیده باشند، به یک باره در سال سوم با این دوکتاب مواجه میشوند. نگارش سنگین، پیچیده و گاه گنگ و مبهم این دو کتاب دانشآموزان را دچار خستگی و خمودگی میکند و از آنجا که ورود دانشآموزان به رشتههای علوم انسانی در دانشگاهها نیازمند یادگیری این درس است، به ناچار باید این دو کتاب خشک و سخت را مطالعه کنند، بدون آنکه ضرورت مطالعه این دو کتاب و کاربرد آن را در زندگی روزمره خود بدانند و به جهت کماطلاعی و قشرینگری، نقش و اهمیت علوم انسانی در پیشرفت و شکل دادن به دنیای تکنولوژی را به خوبی درک نمیکنند. هرگز به نوجوانان گفته نشده که پاسخ به مشکلات اولیه بشر و چگونگی پاسخ به نیازهای اولیه وی همگی برداشتن اولین گامها به سمت فلسفه بوده است، پس از جواب به این نیازهای اولیه بود که بشر به فکر مسائل مربوط به حقیقت هستی، مرگ، گذشته، آینده، آزادی،عدالت اجتماعی، خوبی و بدی و … میافتد و اینکه ما وقتی به این جهان نگاه میکنیم از آن جدا نیستیم، بلکه جزو جدانشدنی از این جهان هستیم و هستی خود را بدون حضور در این جهان نمیتوانیم تصور کنیم و اگر در کتب مختلف به عنوان مثال مطالعات اجتماعی، رمانشناسی، دینی یا حتی ریاضی و … فلسفه تدریس این کتابها و فلسفه پرداختن به بعضی از مطالب و نیز روش صحیح اندیشیدن ذکر میگردید، شاید در سال سوم مشکلات دانشآموزان کمتر میشد. ۳) مساله بعدی نقش تدریس دبیران برای این درس است که باید دید آیا روش خاصی در تدریس باید به کار گرفته شود تا جذابیت و فراگیری این دروس برای دانشآموزان بالا رود یا هر دبیری نسبت به سلیقه و روش تدریس خود باید این دروس را تدریس کند. ۴) نکته بعدی نقش خود فراگیران (دانشآموزان) است که باید به آن پرداخت. در وهله اول اینکه دانشآموزان به دلیل شرایط خاص جامعه (دسترسی نامعقول به اینترنت، دیدن فیلمهای ماهوارهای و …) در یک بیانگیزگی خاص به سر میبرد شکی نیست و این مساله به طور یقین نه تنها در مورد یادگیری این درس بلکه در مورد سایر دروس نیز اثر منفی داشته و دارد.شیوه گرد آوری اطلاعات (شواهد 1 ) پژوهش حاضر دربین دانش آموزان سال سوم رشته انسانی آموزشگاه فاطمه الزهرا (س) می باشد .امسال هم طبق سالهای قبل برای اینکه بدانم چرا دانش آموزان به درس فلسفه علاقه كمتري نشان مي دهند وچه کار کنم که دانش آموزان از این حالت خارج شوند وبا دید دیگری به این درس نگاه کنند به اهمیت درس فلسفه پی ببرند ابتدا از خود آنها خواستم که نظرشان را درباره این درس وکلاس بنویسند وبگویند چه انتظاری از کلاس فلسفه دارند ودوست دارند از چه روشی برای تدریس این درس استفاده شود. بعداز نظر خواهی از دانش آموزان با مشاور وهمکارانم در باره علل بی علاقگی وضعف دانش آموزان در این درس صحبت نمودم سپس از تعدادی از اولیاء دانش آموزان ضعیف دعوت به عمل آمده وعلل بی علاقگی وضعف فرزندشان را نسبت به درس جویا شدم. تا بتوانم دانش آموزانم را به شرکت در کار گروهی ترغیب نمایم. تجزیه وتحلیل داده ها پس از بررسی نظرات ومطالعه کتاب ها ومجلات مختلف و همفكري ومشاوره با مشاور در مدرسه وساير همكاران درباره علت عدم علاقه دانش آموزان به درس فلسفه به نتایجی دست یافتم که به شرح ذیل می باشد: نظرات همکاران: – نداشتن انگیزه – توجه بیش از حد به مسائل جانبی وحاشیه ای (تفریح ومیهمانی ، شب نشینی و…) – توجه ،علاقه وتحت تاثیر برنامه های تلویزیونی وماهواره ای قرار گرفتن- تحت تاثیر محیط قرار گرفتن – نداشتن برنامه ریزی وعدم رسیدگی به موقع به والدین به وضعیت درسی دانش آموزان – عدم علاقه به مطالعه – نداشتن انگیزه وهدف – صرف اوقات زیادی از شبانه روز برای دیدن برنامه های تلویزیونی – سطح تحصیلات خانواده در مرحله بعدی نظر دانش آموزان را در باره درس جویا شدم :نظرات شما در مورد درس فلسفه چیست؟ ▪ نحوه نگارش کتاب چگونه است؟ ▪ آیا خواندن این درس ارتباطی با رشته تحصیلی که در آینده میخواهیدآن را ادامه دهید، دارد؟ ▪ آیا این درس با زندگی شما ارتباطی دارد؟ ▪ آیا شیوه تدریس دبیر، معلومات و تخصص وی در علاقهمند کردن شما به این درسموثر است؟ در پاسخ به سوالها، بالا ۹۰درصد شاگردان نظر دادهاند که درس فلسفه دارای نگارش سخت و پیچیدهای است و به خصوص در مورد کتاب فلسفهگفتهاند بعضی عبارت آن بسیار گنگ است و به عنوان تبیین فلسفه و نقش آن در زندگی انسان از تعریف فلسفه و ارتباط آن با سایر علوم مطالبی مختصر، پیچیده، گاه گنگ و بدون اینکه هیچ زمینهسازیای از سالهای قبل شده باشد مطرح شده است. در این نظرسنجی گروهی از دانشآموزان گفتهاند ما معنای بعضی از جملهها را حتی با توضیح دبیر نمیفهمیم، لذا بهتر بود کتاب با نثر ساده و روانتر نوشته میشد. حدود ۸۰ درصد دانشآموزان از کم بودن زمانی که به این درس اختصاص داده شده است، گله داشتهاند.بعضی گفتهاند اگر چکیده، منظور و مفهوم هر درس در پایان ذکر میگردید، بهتر بود. ۸۰درصد آنها گفتهاند، اینکه منطق جای اشتباه و خطای فکر را میگیرد، ما آن را به طور علمی در زندگی خود حتی با پایان یافتن کتاب درک نخواهیم کرد و در اینجا معلوم میشود که عدم سابقه ذهنی و نفهمیدن کاربرد عملی فلسفه در زندگی اجتماعی آنها، بیتاثیر در نظرات آنها نیست و افزودهاند که ارتباط این درس را با این رشته تحصیلی خود در آینده نمیدانند. راهکار های پیشنهادی1-قبل ازتدريس هربخش ازكتاب فلسفه ومنطق به دانش آموزان گفته شوددرس جديدرادرمنزل روزنامه وارمطالعه نمايند.اگرملاحظه كرديدكه دانش آموزان ممكن است اين كارراانجام ندهندقبل ازشروع تدريس خوددركلاس 5دقيقه زمان رابراي مطالعه درس جديددراختياردانش آموزان قراردهيد. 2-درموقع حضوردركلاس درس يك ياچندكتاب فلسفي ومنطق كه باعث شودبامنابع ومآخذاين علوم آشناشوندباخودبه كلاس بيآوريم.وآنهاراطوري روي ميزبچينيم كه آنهاراببينند وبعددر اختياردانش آموزان بگذاريم تابانام نويسندگان ويامترجمان،فهرستهاومتن كتاب آشناشوندوسعي كنيم كتابهايي رابيآوريم كه متن آنهاساده باشدتاآنهاراجلب كندوانگيزه اي شودبراي تحقيق ومطالعه ي بيشتراين دروس . 3-قبل ازتدريس حتماًارزشيابي آغازين رابصورت سؤالات كتبي ياشفاهي انجام دهيم وبااطلاع ازيادگيري وفهم درس قبلي كارتدريس درس جديدراآغازكنيم وچنانچه بعضي ازدانش آموزان دچارمشكل هستند مباحث رابراي آنها بصورت خلاصه ومفيد توضيح وشرح دهيم البته اينكار مي تواند توسـط دانش آموزان ديـگرنيزانجام شـود .يعني خـود دانش آمـوزان اشكـالات يكديگررارفع نمايندكه اينكارمي تواندباسؤالاتي كه شماازآنهامي كنيدتحقق يابدبه اين وسيله هم دانش آموزان درامرتدريس مشاركت دارندوهم رفع اشكال صورت مي گيردومعلم فقط دركلاس وظيفه نظارت كننده وتسهيل گرراخواهدداشت وچنانچه دانش آموزي مشكل داشت نسبت به هدايت اواقدام كند. 4- دربعضي جلسات تدريس خودبراي رواج فرهنگ تفكروانديشه ومهارت بكارگيري اين دوخصوصيت درميان دانش آموزان پيامهايي ازقرآن،نهج البلاغه، صحيفه ي سجاديه،سخنان كوتاه بزرگان،شعراو…. رابرروي تخته سياه بنويسيدويابه دانش آموزان پيشنهاددهيدكه بعنوان يك تحقيق اينكارراانجام دهندوقبل ازحضورشمادركلاس آنراروي تخته بنويسندوهركس كه اين خلاقيت راازخودش نشان دادبه عنوان نمره ي مستمركلاسي امتيازي داده شودوياپيامهابصورت پوستروياچارت دركلاس نصب شودوهرچندمدتي آنهارابامتنهاي جديدتعويض كنند. 5-درروش تدريس ازوسايل كمك آموزشي كه باعث جلب توجه دانش آموزان ويادگيري بهتردانش آموزان مي شودبهره ببريد.بهترين وسايل كمك آموزشي وسايلي هستندكه ساده باشندوقابل استفاده دانش آموزان مانند:كارتهاي درسي،چارت، لوح و………… اين وسايل رابه دست دانش آموزان بدهيدوازآنهابخواهيدكه ازاين وسايل استفاده كنند. 6-مي توانيددركلاس ازنوارهاي موسيقي آرام ومناسب براي ايجادجوصميمي بهره ببريد. 7-پيشنهادبيست وچهارم:درموقع تدريس مسائل فلسفي ومنطقي رابه نمونه هايي اززندگي ومسائل اخلاقي واعتقادي وفرهنگي ارتباط دهيدتا بااستفاده ازآن مهارتهاي زندگي رادردانش آموزان تقويت وياايجادكنيم وتجربيات شخصي وفردي خودوديگران رابراي آنها تبيين كنيدالبته نه بصورت پندواندرز…… (8) 8-یکی ديگر ازروش تدريس هاي فعال استفاده ازروش نمايش مي باشد.اين روش مخصوصاًدربخش تدريس مي تواندثمربخش باشديعني دانش آموزان متن رابصورت نمايش نامه به اجرادرمي آورندالبته موقعي نتيجه مطلوب حاصل مي شودكه شما شيوه انجام اين كاررابه آنهاآموزش داده باشيد. اجرای راه حل جدید و نظارت بر آن : پس از بررسی راه حل های پیشنهادی بهترین راه حل را که به نظرم جذاب ترین آنها بود در مورد یکی از درس های سخت فلسفه به نام سقراط به کار بستم.و از طریق نمیش و ایفای نقش آن را به دانش آموزان آموختم که مراحل آن در زیر آورده شده است: مراحل الگوي ايفاي نقش مرحله اول : انتخاب موضــوع شناسايي وانتخاب موضوع اولين قدم براي الگوي ايفاي نقش است و انتخاب آن به دو صورت انجام ميشود : موضوع درس ( مورد تدريس ) يا موضوعات دلخواه كه دانش آموزان كلاس بر اساس علايق خود انتخاب ميكنند در هر دوصورت ، بايد ابعاد گونگون آن تشريح و به كليه فرگيرندگان تفهيم گردد تا ايفگران نقشها ، مفهوم اصلي را درك كنند . در اين مرحله ، موارد زير بايد رعايت شود : واضح و روشن كردن موضوع ، به نحوي كه براي همه قابل فهم باشد . موضع كلي ، مورد علاقه وتوافق بچهها باشد . موضوع داراي اهداف مهم اجتماعي باشد . موضوع قابل اجرا و در ساختار الگوي ايفاي نقش قابل بحث باشد. واؤههاي موجود در موضوع تعريف و مشخص گردد . موضوع جذاب و متناسب با تواناييهاي ذهني و رواني دانش آموزان باشد .يادگيري ارتباطي دو طرفه و تعاملي است و بديهي است كه گر يادگيرندگان منفعل باشند ، امكان يادگيري به وجود نخواهد آمد. در اين روش ، همه افراد نقشدارند و بايد در موعد مقرر نقش خود را ايفا كنند و سپس به صورت فعال در جريان آموزش به فعاليت بپردازند. مرحله دوم : نوشتن نمايش نامه نگارش نمايش نامه ، پيكره اصلي الگوي ايفاي نقش است . در اين مرحله ، كليه فعاليتها از شروع تا پايان به صورت محاورهاي نوشته ميشود و دانش آموزان با كمك و همكاري مربي ، مراحل را مينويسند . اهداف اصلي موضوع درس بايد در يكايك مراحل گنجانده شود . رعايت ارزشهاي اجتماعي و پرهيز از عادتهاي نامطلوب و محتواهاي نامناسب الزامي است . بنابراين ، محتواي اصلي در ايفاي نقش ، همين مرحله است وپيام اصلي درس بايد در اين قسمت مطرح واز طريق اجراي آن به دانش آموزان منتقل شود . دانش آموزان بايد راهكارهاي اجرايي را در مراحل بعد اجرا كنند . در اين مرحله ، رعايت توان دانش آموزان ، اطلاعات و زمينههاي فكري آنان اهميت بسيار دارد . نمايش نامه بايد داراي ابتدا و انتها باشد و متن ، آموزشهاي لازم را بدهد . گر نمايشنامه مورد نظر خوب تنظيم نشود ، انگيزه دانش آموزان براي اجرا كاهش مييابد و ممكن است نمايش جذابيت مورد نظر را نداشته باشد . جملات بايد حتيالامكان كوتاه و قابل فهم باشد و براساس بينش دانش آموزان تنظيم شود . بين جملات و تنظيم محتوا بايد ارتباط و توالي منطقي وجود داشته باشد و موضوعات به صورت اصولي هم جهت باشند . مرحله سوم : تعيين نقشها انتخاب بازيگران بر اساس توانايي وعلاقه آنان به نقشهاي مورد نظر ، مهمترين بخش الگوي ايفاي نقش است . فعاليتهاي لازم براي مراحل الگو ، دراين مرحله مشخص ميگردد و تعداد نقشها و گزينش افراد وديگر موارد اجرايي بايد مد نظر باشد . شناخت شخصيت افراد و ويؤگيهاي رفتاري ، ساختار بدني ( قد ، وزن ، سن و …….) اهميت زيادي دارد . معلم يا مربي در مقام كارگران نمايش ، قبل از هر چيز بايد بازيگران را خوب بسنجد ، تواناييهاي آنان را بشناسد وبراي ايفاي نقشهاي مورد نظر پيشنهاد كند. نظر دانش آموزان ديگر ، م…ه گران ،نيز در اين انتخاب موثر است . گفتني است كه تفسير و تبيين نقشهاي مثبت ومنفي ارزش بسيار دارد ، زير ممكن است بعضي نقشها كه به ظاهر منفي باشد ، ثار سوإـي برفرگيرندگان بگذارد . بنابراين نبايد شخصيت افراد را براساس نقشها تعريف كرد . به علاوه ، در درسهاي ديگر نقشها بايد عوض شود و يك نفر ، هميشه بازيگر يك نوع نقش نباشد . مرحله چهارم : تهيه امكانات و تجهيزات لازم براساس نمايشنامه تدوين شده ، امكانات مورد نظر بايد شناسايي و فراهم گردد . نقش اين وسايل در تكوين و تقويت روند اجرا و ثر گذاري نمايشنامه ، بسيار مهم است و به ويؤه براي فرگيرندگان جذابيت و كشش خاصي دارد . ساخت فضا ، صحنهآرايي مناسب و ديگر ملزومات يا امكانات ، بايد فراهم آيد و نحوه كاربردآنها براي بازيگران تشريـح شود . بهتر است از وسايل ساده و قابل دسترس استفاده شود و وسايل صحنه را حتي الامكان خود دانش آموزان بسازند . مرحله پنجم : آمادگي وتمرين مقدماتي پس از تعيين نقشها و تشريح وظايف ، بايد آمادگي هايي كسب شود . باراهنمايي مربي گروه ، بازيگران بايد به تمرين مقدماتي بپردازند و از جمله اين آمادگيها ميتوان به موارد زير اشاره كرد : حفظ كردن نقش مربوط به خود . مطالعه دقيق تمام نمايشنامه براي اطلاع از نقش ديگران . شناخت چهرهها و گريم صورت و ديگر اعضا در صورت نياز . شناخت و ساخت وسايل و امكانات . شناخت و تمرين مراحل اجرايي به صورت متوالي . مرحله ششم : اجرا و دادن نمايـش در اين مرحله ، گروه بازيگران در حضور بقيه دانش آموزان و مربي ، نقشهاي خود را اجرا ميكنند .حضور مربي در مقام هدايت كننده و كارگردان ، اهميت بسيار دارد . او بايد بازيگران را به صورت غير مستقيم هدايت كند . مرحله اجرايي الگوي ايفاي نقش و انجام دادن نمايش در كلاس ، مرحله اصلي است . در اين مرحله ، تماشگران بادقت و رعايت دقيق نظم ، روند نمايش را تماشا و در صورت امكان ، نكات مهم و نظريات اصلاحي خويش را يادداشت ميكنند . گفتني است كه ديگر اهداف و انتظارات آموزش و پرورش بايد در رفتار و گفتار بازيگران نمايان شود. همچنين توجه شود كه روند اجرايي نمايش ، اهداف را تحت الشعاع قرار ندهد و روش از اهداف دور نشود . مرحله هفتم : بحث ، بررسي و ارزشيابي پس از اتمام مرحله اجرايي ، تماشگران به صورت گروهي و با هدايت معلم به ارزشيابي و بررسي كليه مراحل اجرا ميپردازند و انتقادات و پيشنهادهاي خود را اراإـه ميدهند . هدف از اين مرحله اصلاح وتقويت نكات مثبت و رفع نكات منفي نمايشنامه و اجراي نقشهاست . پس كليه نظريات بايد در تصميمات بعدي ملحوظ شود . اين پيشنهادها ، براي معلم ، كه كارگردان نمايشنامه است ، اهميت بسيار دارد . زيرا با رعايت آنها ، ثر بخشي روش افزايش مييابد . در اين مرحله ، دريافت و تثير نمايشنامه و روند اجرايي آن بر دانش آموزان نيز بايد بررسي و تحليل گردد و گر آزمــــوني از محتواي فعاليت ، برنامـــهريـــزي و اجرا شــــود ، بسيار مفيد خواهد بــــــود » ( فضليخاني ، 1378 ، ص 95 ) اين الگو براي ياددادن نحوه طبقه بندي كردن ، نحوه فكر كردن و چگونگي دريافت مفهوم به دانش آموزان اهميت دارد ، در اين الگو معلم به عنوان حامي و هدايت گر فرضيه هاي دانش آموزان است به نحوي كه از قبل مفاهيم را انتخاب و در نمونههاي مثبت ومنفي سازمان ميدهد و فرگيران را جهت نيل به اين مفهوم هدايت ميكند . اين الگو دانش آموزان را قادر به ، مفهوم سازي پيشرفته ، مفاهيم خاص ، استدلال استقرايي ، تسلط و گاهي به چشم اندازها ، دور نما ، تحمل ابهام ، و حساسيت به استدلال منطقي در ارتباطات مينمايد ( خورشيدي و غندالي ، 1379 ) . « دريافت مفهوم عبارت از جستجو و فهرست نمودهايي است كه از آن براي تميز نمونهها از غير نمونههاي طبقات استفاده ميشود . در اين الگو از دانش آموز ميخواهد مثالهايي كه شامل ويؤگيهايي از آن مفهــوم است را با مثالهاي ديگري كه شامل آن نمودها نيست مقايسه و مقابله كند و بدينوسيله نمودهاي مقولهاي را كه در حال حاضر در ذهن فرد ديگر وجود دارد كشف نمايد . الگوي دريافت مفهوم براي معلمان در زماني وسيله ارزشيابي خوبي است كه بخواهند تعيين كنند كه افكار مهم اراإـه شده قبلي بخوبي آموخته شده باشد . اين الگو به سرعت عمق فهم دانش آموزان را آشكار ميسازد و دانش قبلي آنان را تقويت ميكند . اين الگو نه تنها ميتواند مجموعهاي وسيع از كاوشگريهاي را به درون زمينههاي مهم آموزشي وارد سازد ، بلكه ميتواند بررسيهاي استقرايي موجود را اعتلا بخشد ( خورشيدي و غندالي ، 1379 ، ص 150) . گرد آوری اطلاعات (شواهد 2 ) بعداز انجام دادن این کارها تصمیم گرفتم که دوباره نظر دانش آموزان را نسبت به کلاس جویا شوم ، به همین دلیل برگه های نظر خواهی رابین دانش آموزان توزیع نموده واز آنها خواستم نظرات ، انتقادات و پیشنهادات خودرا نسبت به درس فلسفه وروش تدریس بیان کنند1 – کلاس درس فلسفه فقط به فلسفه اختصاص نداشته باشد در صورت امکان از مباحث بیشتری راجع به مسائل نوجوان و جوان وخواسته ها ونیازهایشان صحبت شود. 2- در هنگام نوشتن سریع ، خط دبیر خوانا نیست سعی شود بیشتر از نرم افزار پاورپوینت استفاده شود که توسط خود دبیر تدوين شده است . 3- اظهار علاقه زیادی به فیلم های آموزشی فراهم شده توسط دانش آموزان در مورد موضوعات فلسفه داشتند.4- در نهایت اظهار رضایت اکثر دانش آموزان از نحوه تدریس وشیوه ارزشیابی وگذشت از یک نمره بد آنها اگر سایر نمرات روند صعودی داشته باشد. در نهایت به پیشنهاد وهمکاری یکی از دوستان که در امر تدریس معلومات ارزنده ای دارند پرسش نامه ای در باره علل عدم علاقه دانش آموزان به درس فلسفه ،راهکارهای برای بهبود وضعیت تهیه وبین دانش آموزان توزیع شد .5-همواره دانش آموزان در فعالیت های گروهی در درس فلسفه شرکت می کردند و این باعث رضایت بنده می شد. با توجه به اظهار نظر دانش آموزان به این نتیجه رسیدم که بیشترین تاثیر را در علاقه مندی یا عدم علاقه دانش آموزان به کلاس ودرس را : – رفتار وبرخورد ونحوه ارزیابی وتدریس دبیر واستفاده از شیوه های مختلف تدریس و آشنایی با شیوه های نوین آموزشی – استفاده از نرم افزارهای آموزشی- فیلم آموزشی -برنامه تلویزیونی به طور کلی بزرگترین هدف آموزشی پر کردن ذهن نیست ،بلکه نظم بخشیدن به آن است ،یعنی آن را چنان پرورش دهیم که از قابلیت های خودش استفاده کند.