مقدمه
معلمان تربیت بدنی که همچون سایر معلمان، وظیفه خطیر تعلیم و تربیت را بر عهده داشته و از جهاتی که بعداً ذکر آن به میان خواهد آمد، شاید کارشان مؤثرتر نیز باشد، در طول سال تحصیلی بر خلاف نظر عامه که معتقدند، معلمان تربیت بدنی، کار راحتتری در مدرسه دارند. با مشکلات عدیدهای روبرو میباشند.
وابسته نبودن درس تربیت بدنی به چارچوب کلاس، نداشتن امتحان کتبی و تصحیح اوراق و... موجب شده تا عموم مردم تصور کنند، معلم تربیت بدنی راحتترین و بی دردسرترین معلم مدرسه است. اما برخلاف این تصور، با مشکلات و عوامل استرسزای متعددی مواجهند که میتوان با دقت به آنها به وظیفه سنگین دبیران تربیتبدنی، علاوه بر وظیفهای که سایر همکاران بر عهده دارند پیبرد. لذا ذیلاً به اهمّ آنها اشاره شده تا بتوان با برنامهریزی دقیق از طرف مسوولین و با مساعدت همکاران در جهت حل آنها اقدام کرد:
1- کمبود یا عدم وجود امکانات و فضای مناسب ورزشی
پرواضح است، مدارسی که به جای یک توپ در زنگ ورزش، از چند توپ و علاوه برداشتن میدان فوتبال، دارای میدانهای والیبال، بسکتبال و... باشند، موجب افزایش کارایی معلم ورزش و کاهش برخورد و تنش بین معلم و دانشآموزان میشود. همچنین کمبود فضای مناسب ورزشی در برخی مدارس، منجمله مدارس غیر انتفاعی استیجاری که بعضی دانشآموزان مجبورند زنگ ورزش را به یک رشته ورزشی پرداخته و بعضی نیز در حیاط مدرسه بیکار بمانند. خود موجب برخوردهایی بین شاگردان میشود.
2- عوامل تهدید کننده سلامت دانش آموزان
حفظ سلامت شاگردان، از وظایف اولیاي مدرسه میباشد. برخی عوامل تهدید کننده سلامت شاگردان مانند: ديركهاي دروازه، رعایت نشدن فاصله مناسب بین دیوارها و خطکشی میادین ورزشی مدرسه و... كه گاه صدمات جسمی و در پی آن مشکلات حقوقی را برای همکاران موجب شده است. البته بخشنامه شده که جهت رفع این موانع، باید کتباً معلم تربیتبدنی از مدیر مدرسه درخواست کند. لذا پیشنهاد میشود که شایسته است این موارد بهصورت بخشنامه، مسوولیت را مستقیماً بر عهده مدیران محترم مدارس واگذار کند.
3- شرایط نامطلوب حیاط مدرسه به عنوان کلاس ورزش
معلمان تربیتبدنی مجبور به حضور در حیاط مدرسه بوده و لذا به قولی، سرد و گرم روزگار را میچشند. در حالی که سایر همکاران از شرایط نسبتاً مطلوب داخل کلاس بهرهمندند. لذا با توجه به اینکه کشورمان از انواع اقالیم برخوردار میباشد شایسته است جهت کاهش اثرات نامطلوب آب و هوایی (که ناشی از عناصر اقلیمی از قبیل: تابش شدید آفتاب، سرما، باد، باران و... میباشد)، طراحی ساختمان و حیاط مدارس به گونهای باشد که هماهنگ با اقلیم منطقه باشد و حتیالامکان به ساخت سالن ورزشی در مدارس اقدام شود. همچنین در حیاط مدرسه مکانی مناسب برای استقرار معلم تربیتبدنی تعبیه شده تا بهترین شرایط را برای نظارت کامل در حیاط مدرسه داشته باشد.
4- نظارت بر کلاسی به وسعت حیاط مدرسه و بر شاگردانی که خود را نسبتاً آزاد و خارج از چارچوب کلاس میپندارند، از دیگر مشکلات معلمان تربیتبدنی است.
5- کم اهمیت بودن درس تربیتبدنی در نظر عامه مردم
از دلایل کم اهمیت بودن، میتوان به: نبود معلمان متخصص تربیتبدنی در مدارس، نبود کتاب تربیت بدنی و....
6- سروکار داشتن با دانشآموزان مقطع راهنمایی که از یک سو دارای ویژگیهای شخصیتی کودکی (مقطع ابتدایی) و از سوی دیگر دارای ویژگیهای شخصیتی مقطع متوسطه هستند و دارای روان ناآرام خاص دوره نوجوانی و بلوغند، از لحاظ نحوه تعامل و ارتباط در طول سال، مشکلاتی را برای همکاران ایجاد میکند.
7- نحوه تعامل معلمان تربیت بدنی با شاگردانی که به نوعی مشکل جسمی دارند از قبیل دانشآموزان دارای نقص عضو، بیماریهای قلبی-ریوی، شاگردان دارای اضافه وزن یا بیعلاقه به ورزش و... از حیث انجام فعالیتهای ورزشی و نیز نحوه گرفتن امتحان و نمره دادن از دیگر مشکلات همکاران محترم می باشد.
8-حضور شاگردان کلاسهایی که دارای وقت بیکاری میباشند، موجب مزاحمت و اخلال در کلاس تربیتبدنی میشوند.
9- عدم آگاهی کافی همکاران تربیتبدنی از قوانین و مقررات جدید رشتههای مختلف ورزشی.
10- عدم آگاهی معلمان تربیتبدنی از شیوههای تدریس و کلاسداری موفق سایر همکاران. که لازم است بهترین شیوههای تدریس در قالب کلاسهای ضمن خدمت یا به صورت کتابچه جهت استفاده در اختیار همکاران قرار گیرد.
11- شیوه امتحان گرفتن.
اینکه معلم تربیتبدنی موظف است در هر نوبت، 2 تست آمادگی جسمانی، امتحان عملی و تئوریِ مهارت ورزشی از آموختههای شاگردان را تک به تک و بدون کمک و مراقبت سایر همکاران بگیرد که این حداقل 2 تا 3 هفته از وقت همکاران را به خود اختصاص میدهد.
12- نحوه نمره دادنِ پس از امتحان.
جدول نُرم پیشنهادی، متأسفانه از استاندارد خاصی برخوردار نبوده و بهتر است، از جدول مذکور برای هر شهرستان جداگانه تهیه و تدوین شده و شرایط بدنی دانشآموزان از قبیل قد و وزن نیز در آن لحاظ گردد.
13- عدم همکاری برخی مدیران مدارس با اعزام تیمهای ورزشی مدرسه به مسابقات آموزشگاهها.
بررسی و تحلیل تربیت بدنی در کشور و مدارس
حضور تاریخی تربیت بدنی در برنامههای درسی مدارس و سایر نهادهای رسمی و غیررسمی اجتماعی گویای این حقیقت است که تربیت بدنی آزمون زمان را پشت سر گذارده و بهعنوان یک فعالّیت آموزشی و پرورشی پذیرفته شده است. به راستی شواهد علمی بسیاری وجود دارد که بر نیاز اساسی کودکان، نوجوانان و جوانان به آموزش تربیت بدنی و نقش یک زندگی فعّال و سهم تربیت بدنی در آن و همچنین لزوم تشویق کودکان به شرکت در ورزشها تأکید دارد.
در نیمه دوم قرن بیستم شواهد بسیار قوی پزشکی و سایر شواهد علمی در تأیید وجود درس تربیت بدنی بهعنوان یک درس اساسی در برنامه درسی مدارس ارائه شد که این شواهد مبانی علمی سنگ زیربنای "فرد فرهیخته در تربیت بدنی" و شرکت منظّم و مادام العمر در فعالیتهای بدنی را تشکیل میدهد. تربیت بدنی آنقدر مهّم است که تشکیلات آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) در منشور خود به سال ۱۹۷۸ جایگاه آن را بهعنوان یکی از "حقوق اساسی بشر" به رسمیت شناخت و خواستار فراهم آوردن فرصتهای آموزشی برای آن در سیستمهای آموزشی کشورها گردید (ماده ۱) و از کشورها خواسته شد تا با اختصاص جایگاه شایسته و مهم در نظام آموزشی، تربیت بدنی و ورزش را ارتقاء بخشند (ماده ۲). همچنین مادّههای ۴ و ۵ منشور یونسکو بر تأمین نیروی انسانی کافی و متخصّص برای درس تربیت بدنی، برنامهریزی درسی جامعالاطراف و فراهم آوردن امکانات و ابزارهای لازم برای درس تربیت بدنی و ورزش تأکید دارند. علاوه بر اینها، حمایت پژوهشی، اطلاع رسانی کافی و حمایت وسائل ارتباط جمعی، مقامات دولتی و نهادهای تخصّصی غیردولتی نیز به صورت یک کوشش هماهنگ در جهت ارتقای درس تربیت بدنی خواسته شده است (مواد ۶ و ۸). امّا علیرغم حضور تاریخی و شواهد فراوان علمی و پذیرش ماهیّت تربیت بدنی بهعنوان نیاز دانشآموزان و یک فعالیت آموزشی، تربیت بدنی برای سیاستگزاران در مدارس بسیاری از کشورها اولویت به شمار نمیآید و به نظر میرسد که این درس در مدارس اینگونه کشورها در خطر قرار دارد. درس تربیت بدنی در ایران نیز در طول تاریخ ۸۰ ساله خود دستخوش فراز و نشیبهای فراوانی شده است.
این درس که در بدو قانونی شدن آن به سال ۱۳۰۶ شمسی توسط مجلس شواری ملی سابق روزی ۱ ساعت در برنامه درسی همه پایههای تحصیلی دبستانی و دبیرستانی قرار گرفت، همواره با کمبود معلمان متخصّص و امکانات فیزیکی و ابزار و وسایل ورزشی و از همه مهّمتر کاهش زمان از ۱ ساعت در روز به ۲ ساعت در هفته در مدارس روبهرو بوده و علیرغم تلاشهایی که برای تربیت معلم صورت پذیرفته است، کمبود معلم متخصص هنوز به چشم میخورد. همچنین امکانات فیزیکی و ابزار و وسائل لازم نیز هیچگاه در حد قابل قبول نبوده است. اگر چه عواملی مانند ناپایداری بخش مدیّریت تربیت بدنی در سطح وزارت آموزش و پرورش از جمله تحولات نگرانکنندهای است که هر چند سال یکبار اتفاق میافتد، اما نشانههای مثبتی نیز از توجه به اهمیت تربیت بدنی مشاهده میشود از جمله مصوبه هیات دولت در مورد افزایش ساعت درس تربیت بدنی که پس از گذشت ۷ سال هنوز روی کاغذ قرار دارد و به مرحله عمل در نیامده است.
نشانههای نگرانی در مورد سرنوشت درس تربیت بدنی در سایر کشورها نیز در نشریات آنها و همچنین همایشهائی که در این مورد تشکیل شده است، بهعنوان مثال در جی لانگ استرالیا به سال ۱۹۹۱ تحت عنوان بحران در تربیت بدنی و در اورلاندو در ایالات متحده آمریکا به سال ۱۹۹۲ که بیانگر مشکلات تربیت بدنی در مدارس آمریکا بود، به خوبی مشاهده میشود.
در این پژوهش کوشش شده است تا با توجه به مدارک و شواهد موجود، عملکرد یادگیری در حیطه تربیت بدنی در وضعیت مطلوب با عملکرد یادگیری در این حیطه در وضعیت موجود بررسی و مقایسه شود و با مشخص شدن تفاوتهای موجود بین این دو وضعیت، نقاط قوت و ضعف مشخّص گردد. همچنین با بررسی نقش مؤلّفههای پنجگانه در فرآیند آموزش تربیت بدنی سعی شده است تا پیشنهادها و راهکارهای برون رفت از وضعیت کنونی و نزدیک شدن به وضع مطلوب ارائه شود.
هدف تحقیق:
تحلیل و ارزیابی وضع مطلوب و موجود تربیت بدنی به منظور تعیین نقاط قوّت و ضعف و تبیین آنها با توجه به محیط یادگیری.
سؤالات تحقیق:
۱) وضع مطلوب تربیت بدنی با توجّه به عملکرد یادگیری کدام است؟
۲) وضع موجود تربیت بدنی با توّجه به عملکرد یادگیری کدام است؟
۳) نقاط قوّت و ضعف تربیت بدنی چیست؟
۴) نقاط قوّت و ضعف تربیت بدنی به کدامیک از مؤلفههای پنجگانه مرتبط است؟
۵) چالشهای مقدماتی تربیت بدنی و راهکارهای احتمالی آنها کدام است؟
نقاط قوّت:
۱) وجود ساختار مدیریّت مجزا در وزارت آموزش و پرورش، که تنها مختص درس تربیت بدنی است و میتواند بر تمام جنبههای این درس در وزارتخانه تأثیرگذار باشد و آن را حمایت کند.
۲) دارا بودن برنامه درسی مکتوب که مورد تصویب شورای عالی آموزش وپرورش نیز قرار گرفته است.
۳) وجود اعتبارات مستقّل از سایر بخشهای آموزش و پرورش، که این هم تنها مختص درس تربیت بدنی است.
۴) جایگاه مشخص در برنامه درسی مدارس بهعنوان یک درس رسمی، که زمان مختص به خود را دارا میباشد.
۵) تربیت بدنی تنها درسی است که به پرورش بعد فیزیکی و حرکتی دانشآموزان میپردازد و در فضائی که تأکید همواره بر بیحرکتی و فعالیت ذهنی است، امکان فعالیت بدنی و یادگیری حرکتی را برای آنان فراهم میآورد و این ویژگی آن را از سایر دروس متمایز میسازد.
۶) وجه تمایز یا به عبارتی نقطه قوت دیگر در درس تربیت بدنی آن است که کلاس تربیت بدنی، جلوه گاه بروز عواطف و احساسات و رفتارهای اجتماعی است و در عین حال مکانی برای یادگیری اینگونه رفتارها به شمار میآید، در حالی که همانگونه که عنوان شد، در سایر کلاسها تأکید بر فعالیت ذهنی است و بروز عواطف جایگاه چندانی ندارد.
۷) تأمین بخشی از نیاز فیزیولوژیکی دانشآموزان به حرکت برای حفظ سلامت آنان
نقاط ضعف:
۱) پایبند نبودن مدیران تربیت بدنی آموزش و پرورش به اهداف، رویکردها و راهبردهای علمی تربیت بدنی در جهت ارتقای سطح دانش، مهارت، نگرش و آمادگی جسمانی همه دانشآموزان و پرداختن به برنامههای جنبی و فوق برنامه، مانند مسابقات، جشنوارهها و اعزام تیمهای ورزشی به خارج از کشور که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند و معدودی از دانشآموزان را تحت پوشش قرار میدهند.
۲) عدم ثبات در ساختار مدیریت تربیت بدنی در آموزش و پرورش به ویژه پس از پیروزی انقلاب که دوباره به صورت معاونت تربیت بدنی و در زمان طولانیتر در حد اداره کل تربیت بدنی و زیر مجموعه معاونت پژوهشی سابق و کنونی اداره شده است.
۳) مدیریت جزیرهای در وزارت آموزش و پرورش، به این معنی که تصمیمگیریها در معاونتهای مختلف بعضاً مانع فعالیت سایر معاونتها میشود و چون برای بخشهای مهمّی از مقرّرات تربیت بدنی مانند اعتبارات، برنامهریزی درسی و تأمین نیروی انسانی در سایر معاونتها تصمیمگیری میشود، ناهماهنگی بین این بخشها، گاهی باعث عقیم ماندن یا ناکارآمدی برنامه میشود.
۴) همسوئی خواستههای مدیران تربیت بدنی، داوران، مربیان تیمهای ورزشی، رسانهها و خبرنگاران در دامن زدن هر چه بیشتر به تنور مسابقات (که یک فعالیت فوق برنامه است) و ایجاد این نگرش نابهجا که کار تربیت بدنی آموزش و پرورش تنها اجرای مسابقات است، که این همسوئی به ارائه چرخه معیوب مسابقات، المپیادهای ورزشی، جشنوارهها و صرف اعتبارات سایر بخشهای تربیت بدنی در اینگونه فعالیتها منجر میشود.
۵) نگاه ضعیف به تربیت بدنی از سوی مسئولان رده بالا در وزارت آموزش وپرورش (به جز برخی برهههای زمانی). بهعنوان مثال، در اهداف آموزش و پرورش، که از سوی شورای عالی آموزش وپرورش منتشر شده است، تنها چند هدف خرد آن هم در محدوده زیستی در مورد تربیت بدنی عنوان شده است، حال آنکه تربیت بدنی علاوه بر بعد جسمانی، اهداف گسترده ای را در حیطههای اجتماعی، عاطفی و شناختی دارا میباشد.
۶) تبین شاخصهای نامناسب مانند تعداد مدالهای کسب شده از مسابقات جهانی دانشآموزان و غیره در برنامههای پنج ساله وزارتخانه که به هیچ عنوان نشانه رشد واقعی تربیت بدنی نمیباشند.
۷) اجاره اماکن ورزشی مختّص دانشآموزان (سالنها، استخرها و زمینهای ورزشی) به گروههای بزرگسال غیردانشآموز به منظور کسب درآمد از سوی مناطق آموزش و پرورش.
۸) نامتناسب بودن فضاهای بسیاری از مدارس برای برگزاری کلاس درس تربیت بدنی.
۹) کمبود ابزارها و وسائل ورزشی لازم برای برگزاری کلاس درس تربیت بدنی.
۱۰) متخصّص نبودن برخی از معلمان تربیت بدنی (افراد با تحصیلات نامرتبط)
۱۱) کم توجهی برخی از مدیران و مسئولان مدارس به اهمّیت درس تربیت بدنی که با رفتارهائی از قبیل اختصاص ساعات نامناسب به این درس یا برگزاری درس تربیت بدنی چند کلاس، به طور همزمان و یا اختصاص ساعت درس تربیت بدنی به سایر دروس به ویژه در هنگام فصل امتحانات نمود پیدا میکند.
۱۲) ناکافی بودن زمان درس تربیت بدنی در هفته برای حفظ و توسعه آمادگی جسمانی دانشآموزان و کسب مهارتهای ورزشی با توجه به نتایج پژوهشهای انجام شده در کشور و خارج از کشور.
۱۳) جابهجائی اعتبارات تربیت بدنی و صرف آن در امور دیگر توسط مدیران ارشد وزارتخانه.
نقاط قوّت و ضعف تربیت بدنی و ارتباط آن با مؤلفّههای پنجگانه
مدیریت:
مدیریّت مستقل در سطح وزارتخانه برای تربیت بدنی همانند تیغ دو لبه است که اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، بسیار سودمند و اگر درجای خود استفاده نشود، مخرّب و ویرانگر خواهد شد.
نخست ذکر این نکته لازم است که مدیریت تربیت بدنی، جزئی از مدیریّت کلان آموزش و پرورش است؛ بنابراین بخشی از اقدامات آن (مفید یا زیانبار) از سطوح بالاتر نشاْت میگیرد. اولین آفت در این زمینه، تغییرات متعدد در ساختار مدیریتی است که هر بار تا مدتی طولانی فعالیتهای این بخش را به حالت رکود در میآورد و احتمالاً برخی برنامهها را دچار تغییراتی مینماید.
دوم آنکه اگر مدیریت تربیت بدنی از برنامه مدونی که با توجه به اهداف و استانداردهای تربیت بدنی تدوین شده باشد، تبعیت ننماید، تصمیمگیریهای خود سرانه در همه فعالیتهای تربیت بدنی پیش میآید. مؤلفه مدیریت با توجّه به اختیارات آن نسبت به سایر مؤلفهها، اولویت قطعی دارد. چرا که مدیر میتواند سایر مؤلفه ها مانند نیروی انسانی ، منابع مالی و تحقیق و توسعه را دستکاری کند.
بهعنوان مثال، در مدیریتهای گذشته در بسیاری از موارد، افراد بسیار کم تجربه در بخش ستادی در پستهایی به کار گمارده شدهاند که نیاز به بیش از بیست سال تجربه در آموزش و پرورش دارد. در چنین مواردی، معمولاً پس از اینکه مدیر دوره مدیریتش تمام میشود، افرادی که همراه با وی آمدهاند در اداره رسوب میکنند و تا سالها باقی میمانند، که این خلاف اصول مدیریت است.
همچنین مدیر میتواند منابع مالی را در غیر جای خود و در جهت فعالیتهای فوق برنامه، نمایشی و تبلیغی به کار گیرد، که زیانهای آن قابل جبران نیست. در بخش تحقیق و توسعه نیز دیده شده است که مدیران و حتی معاونان وزیر اغلب در رأس شوراهای پژوهشی قرار میگیرند و با اعمال نظریات شخصی طرحهای پژوهشی را به سوی فعالیتهای مورد نظر سوق میدهند. پژوهشگران نیز در ازای این لطف نام معاون یا مدیر کّل مربوط را بهعنوان ناظر تحقیق و یا حتّی محقق روی جلد تحقیق خود میآورند. به این ترتیب و با ادامه این چرخه معیوب نام یک مدیر کل که با کار تحقیق آشنائی ندارد، پس از ۴ سال روی ۲۰ جلد تحقیق آورده میشود. در چنین شرایطی آخرین موضوعی که مورد توجه قرار دارد، لزوم تحقیق و فایده آن برای آموزش و پرورش است.
آنچه عنوان شد برخی از عواقب سیستم مدیر سالاری است که در بخش ستادی اتفاق میافتد. امّا پس لرزههای چنین مدیریتی، تربیت بدنی آموزش و پرورش را در سطح کشور متأثر میسازد و عواقب ناخوشایندی به دنبال دارد. بنابراین به اعتقاد این پژوهشگر، مؤلفه مدیریت در شرایط کنونی از سایر مؤلفهها تاثیرگذارتر است و با سایر مولفهها قابل مقایسه نیست. تنها در شرایطی که مدیر سالاری جای خود را به برنامه سالاری بدهد، این روند تا حدودی تعدیل خواهد شد.
برنامه درسی:
این مؤلفهای است که به اعتقاد صاحبنظران باید بر همه فعالیتهای تربیت بدنی حاکم باشد و منابع مالی، منابع انسانی، توسعه و تحقیق و در نهایت مدیریت در جهت تحقق آن بهکار گرفته شوند. چنانچه برنامه درسی، محور همه فعالیتها قرار گیرد، از اتلاف منابع در برنامههای جنبی جلوگیری میشود، آموزش نیروی انسانی جهت صحیح خود را پیدا میکند، عناوین پژوهشی مرتبط مشخّص میشود و سرانجام، مدیران جهت مدیریت خود را بهتر خواهند شناخت.
همانگونه که عنوان شد برنامه مدوّن و مصوب درسی تربیت بدنی در ایران هنوز در آغاز کار است و نیاز به زمان بیشتر و انجام اصلاحات لازم دارد تا نقش مهم خود را در آینده درس تربیت بدنی بهتر ایفا کند.
نیروی انسانی:
نیروی انسانی، یکی از تعیینکنندهترین مؤلفّههای تأثیرگذار بر فرآیند تربیت بدنی است. وجود نیروی انسانی متخصّص به اعتقاد صاحبنظران میتواند کاستیهای موجود در سیستم تربیت بدنی را تا حدودی پوشش دهد و بدون وجود نیروی انسانی کارآمد، فرآیند تربیت بدنی وجود خارجی نخواهد داشت. در سالهای ۱۳۱۴ و ۱۳۱۵ هجری شمسی، دورههای کوتاه مدت تربیت معلم تربیت بدنی زیر نظر یکی از مستشاران آمریکائی بنام گیبسون تشکیل گردید، که حاصل کار آن تربیت ۱۰۰ معلم تربیت بدنی بود. در سال ۱۳۱۷ دانشسرای مقدماتی تربیت بدنی تأسیس شد و نهایتاً در سال ۱۳۳۵ دانشسرای عالی برای نخستین بار دانشجوی دوره کارشناسی تربیت بدنی پذیرفت. از آن زمان تاکنون، دانشگاههای مختلف به تربیت معلم تربیت بدنی پرداختهاند، اما به دلایل مختلف، از جمله محدودیت ردیفهای حقوقی برای استخدام معلم تربیت بدنی، کمبود نیروی انسانی متخصّص همواره وجود داشته است. بهعنوان مثال در سال ۱۳۸۳ معاونت تربیت بدنی و تندرستی اعلان نمود که نه هزار و هشتصد و هشتادو سه نفر (۹۸۸۳) کمبود در زمینه معلم متخصّص تربیت بدنی وجود دارد. بهنظر میرسد که رفع کمبود در این زمینه هرگز بهعنوان یک اولویت برای مسئولان ارشد آموزش و پرورش مطرح نبوده است. مشکل دیگر در زمینه نیروی انسانی، آموزش ضمن خدمت معلمان است. از سال ۱۳۷۰ تا سال ۱۳۸۵ مجموعا چهارصد و چهلوهشت هزار و سیصدو شصتوسه (۴۴۸۳۶۳) نفر در دورهها و کلاسهای آموزش ضمن خدمت تربیت بدنی شرکت داشتهاند. این رقم نشاندهنده آن است که هر یک از معلمان تربیت بدنی بارها و بارها در کلاسها و دورههای ضمن خدمت شرکت داشته اند. بخش آموزش تربیت بدنی کاملاً فعال بوده است و از لحاظ کمّی کار قابل توجهی انجام داده است؛ اما از آنجا که مبنای برگزاری بعضی از کلاسها (عمدتاً کلاسهای داوری و مربیگری) برنامه درس تربیت بدنی و نیاز دانش آموزان نیست، اینگونه دورهها بیشتر در خدمت سازمان تربیت بدنی بوده است.
تجربه نشان داده است که معلمان تربیت بدنی هر چه در کار داوری و مربیگری، کلاسهای بیشتری دیده و مدارک جدیدی گرفتهاند، بیشتر و بیشتر از کلاس درس تربیت بدنی روگردان شده و در خدمت ورزش حرفهای قرار گرفته اند. بنابراین مبنای تشکیل دورههای آموزش ضمن خدمت معلمان تربیت بدنی باید در درجه اوّل، برنامه درسی مدون و مصوب و نیازهای دانشآموزان باشد.