يكي از روشهاي خلافي كه در فعاليتهاي يا دادن براي ياد گرفتن به كار مي رود، روش ايفاي نقش يا وانمود سازي است. اين روش علاوه بر اين كه يادگيري كودكان و نوجوانان را عميق و پر بار مي كند. بسيار دكش و ذوق آفرين نيز هست. روش وانمود سازي از زندگي واقعي انسان ها، به ويژه زندگي شعف انگييز كودكان و نوجوانان گرفته شده است. همه دوست دارند در قالب شخصيت هاي ديگر در آيند و به بازي نقش بپردازند. انسان ها در زندگي روز مره خود همواره از شخصيت هايي كه دوست دارند يا از آنها خوششان مي آيد تقليد مي كنند و مي كوشند دفتار و منش آنها را به خود نسبت دهند، يا آرزو مي كنند كاش مي توانستند همچون آنان باشند. گاه آنان از روي تفريح يا طنز رفتار و كردار كساني را تقليد مي كنند كه سبب خنده و شادماني اطرافيان مي شود. كودكان و نوجوانان بيشتر از بزرگسالان اين گونه تقليد هاي صوري را دوست دارند آنان وقتي از كسي يا از رفتار و گفتار كسي به واقع خوششان بيايد خود را در هيأت و سطوت او فرو مي برند و خويش را همانند او مي پندارند،و نيز وقتي از كسي بدشان بيايد، يا از رفتار و گفتارش دلزده شوند فوري در نقش او ظاهر مي شوند و ادا و اطواري در مي آورند كه سبب تحريك ديگران نيز مي شود. گاه اين « ديگر شدن» به قدري طبيعي و جدي ظاهر مي شود كه آنان حيرت بزرگسالان را بر مي انگيزند. ماند گارترين يادگيري ها با شيوة ايفاي نقش صورت مي پذيرند.چون ايفاي نقش تنها شيوه اي است كه ياد گيرندگان از خود مايه مي گذارند. خود را در معرض مطالب يادگيري قرار مي دهند. و همان طور كه مي خواهند و مي توانند مطالب را دروي مي كنند و بروني ابزار مي دارند.» علي رؤوف ماهنامه رشد تكنولوژي آموزشي.