صحراگردان از سپیده دم تاریخ، از صحارى عربستان، بر اراضى واقع در محدوده تمدنهاى یكجانشین فشار وارد مىكردند. در برخى از دورهها، فشارها شدیدتر و نفوذ به اراضى مسكونى عمیقتر مىشده است و گفته شده كه صحراگردان، همانند موج در مىرسیدهاند. عبرانىها، آرامىها، اعراب و نبطىها از زمانهاى پیش از میلاد به سوریه و عراق وارد شدهاند، و درحالىكه شش قرن پیش از هجرت، فشارهاى بیشترى از ناحیه اعراب و پالمیرىها وجود داشته است.
صحرانوردان كه در آغاز براى تاخت و تاز مىآمدند، به تدریج در آنجا مستقر مىشدند (مانند تنوخ در عراق، در حدود سال 225م) . روابطى نزدیك میان بدویان ساكن و آنهایى كه هنوز در صحرا بودند، امر تجارت را تسهیل مىكرد. تنها صحراگردان مىتوانستند كاروانهاى تجارى را براى عبور از صحرا هدایت كنند و فقط صحراگردان تنومند مىتوانستند عبور بىخطر چنین كاروانهایى را تضمین كنند. لذا در تاریخ امپراتورى بیزانس و ساسانى، صحراگردان در دو نقش یورشگر و تاجر ظاهر مىشدند.
دو امپراتورى به طرق گوناگون مىكوشیدند تا یورشهاى خصمانه و غارتگرانه صحرانوردان را از خود دفع كنند. مؤثرترین راه این بود كه فرمانروایان نیمه بدوى را در مرزهاى امپراتورى به خدمت گیرند تا گروههاى یورشگرى را كه از قلب صحارى مىآمدند از محدوده خود برانند.