گير و بندهائ د ين اسلام، که آنها را "اصول د ين اسلام" می نامند، بد ين قراراند: توحيد، نبوت و معاد.برائ مذهب شيعه دو گيره (اصل) د يگر، عد ل و امامت، هم، با آن سه اصل، اضافه شده است.
متوليان اسلام براين گمان هستند، که اسلام بر اصول د ين استوار بوده و چنانچه يکی از اين اصول محکم باشد، ايمان شخص، در نتيجه اسلام سرنگون می گردد. اين برداشت نا درست است چون ايمان به اسلام، به کردارانسان در اين تنگ حصار، امکان پذ ير نمی باشد، ولی اسلام با تحريفات ذهنئ گوناگون در بين مسلمانان ادا مه دارد.
اسلام از همان ابتدا بر ناآگاهئ مردم و بر منطقی خلا ف خرد آگاه انسان، بنياد يافته است. اسلام هر اند يشه ای را که خارج از حصارهای تعيين شده باشد، چه از مسلمان و چه از نامسلمان تحمل نميکند.
هر مسلمانی هم به يک " اصول دين اسلام" که در ذهن خود پرورانده است اعتقاد دارد، ولی نه به آن "اصول دين اسلام" که محمد نبی بر آنها عرضه داشته است. با اين وجود پيشرفت اجتماعئ، و فرهنگئ مسلمانان در تنگ حصارهای د ين اسلام محد ود مانده است.