اداره انساني از ديدگاه اديان:
اجتماع انساني از نخستين روزي كه پديد آمده با همه خواص روحي و فيزيكي همراه انسان رو به كمال مي باشد در حقيقت اجتماعي بودن انسان در اول پيدايش به كامل ترين صورت حاصل شده بود. بلكه همانند ديگر خواص انساني در ارتباط با دو نيروي علم و اراده به تدريج در انسان به حد كمال رسيد.
از تأمل در حال نوع انساني مشاهده مي شود اولين اجتماعي كه بين بشر پديد آمده اجتماع خانوادگي بوده كه بر اثر ازدواج پيدا شده است. دليل مطلب آن است كه بعضي غرايز توسط خود فرد ارضا مي گردد و مانند غذا خوردن و كارهاي مشابه آن توسط يك فرد صورت مي گيرد در حالي كه بعضي از غرايز و ابزار مربوط به آن به بيش از يك فرد نياز دارد و از اين رو استخدام به وجود آمده. اين استخدام اوليه كم كم به صورت رياست در مي آيد و بدين ترتيب رئيس منزل، رئيس خويشاوندان، رئيس قبيله، رئيس ملت و … پديدار مي گردد. اجتماعي بودن هيچ وقت از انسان جدا نشده، بلكه به دليل پيروي از خواص استخدام و دفاع، اداره افراد در زندگي رشد يافته است. قرآن مي فرمايد: «اولين كساني كه به طور گسترده آدميان را به اجتماع آگاه ساختند و به طور مستقل به حفظ اجتماع و اداره انسان، توجه داشتند پيغمبران بودند.
توجه به زندگي پيغمبر (ص) پس از بعثت در مكه نشان دهنده دوران آمادگي و برنامه ريزي است و در دوران مدينه نشانگر عمل و پياده كردن برنامه ها است. اگر برنامه آموزشي پيامبر (ص) در دوران سيزده ساله كه با نظام و تشكيلات ويژه و مديريت صحيح نبود اسلام با سرعت مشاهده شده پيش نمي رفت و مسلماناني ورزيده و معتقد و مومن پرورش نمي يافتند.
اسلام نظارت و كنترل را صرفاً وظيفه حاكم يا مدير نمي داند بلكه به همه كاركنان و افراد سفارش مي كند به عنوان يك وظيفه شرعي نسبت به سرنوشت همديگر علاقه نشان دهند در حفظ ايمان همديگر از طريق امر به معروف و نهي از منكر بكوشند.
مدير به عنوان يكي از وظايف اصلي خود بايد برنامه هاي گوناگون سازمان را تحت نظارت و كنترل قرار دهد تا با انحراف از برنامه مواجه نشود و امكانات سازمان به هدر نرود و به تعبير قرآن كريم در نظام الهي از بالاترين مقام به پايين ترين افراد كوچك ترين حركت هاي آن ثبت مي شود و از ديد خداوند فرشتگان مخفي نمي ماند.