اولين مسئله اي كه در طراحي بنا مد نظر قرار ميگيردعبارت از شكل سايت و ابعاد زمين طراحي است . بدين معني كه ميزان طبقات ، ابعاد حجمي كه ميخواست در زمين طراحي قرار گيرد ميبايست با ابعاد زمين تناسب داشته باشد . در اين زمينه كانسپت هاي متفاوتي و باشرايط حجمي گوناگون طراحي شود . هدف در طراحي همه اين كانسپت ها ايحاد معيارهايي براي انتخاب نوع ساختمان از لحاظ تعداد طبقات و يا مساحت تقريبي هر يك از طبقات بود . براي توضيح بيشتر بايد گفت : با توجه به عرض كم سايت هر ساختمان احتمالي اگر ميخواست بصورت گسترده و با طبقات كم روي كم روي سايت قرار گيرد موجبات افزايش عمق بنا را پديدي مي آورد . اين افزايش عمق موجب عدم دسترس به نو مطلوب در بنا ميشد . بديهي است كه اين نور مطلوب تنها ناز جبهه هاي شمالي و و جنوبي ميتوانست دريافت شود . مثلا ً هنگاميكه كانسپت هايي با طبقات كم ارائه ميگرديد نتيجه نهائي عبارت بود از يك عمق بيش از 16 متري ( كه 8 متر آن از حنوب و 8 متر آن از شمال نو طبيعي درياف ميكند ) ، كه در نتيجه اتكاي ساختمان را به نور مصنوعي و درنتيجه افزايش مصرف انرژي و سوخت تزياد ميكرد. البته يك راه حل دراين زمينه ساخت دو بناي موازي وبود كه اين مسئله هم مشكلاتي را از قبيل اتلاف زمين مورد نياز جهت پاركينگ و اتكا به پاركينگ هاي طبقاتي اينجاد مينمود در چنين شرايطي كانسپتهاي مذبور حذف گرديد و با توجه به فشردگي عملكردها و ترتيب دادن به آنها در ارتفاع شكل گرفت .