. امروزه آزادي در كنار مفاهيمي مانند جامعه مدني و دموكراسي و نيز نحوه تعامل آن ها با دين, به مهم ترين سؤال و مشغله موجود در حوزه انديشه سياسي اين مرز و بوم مبدل شده اند. بي ترديد, آزادي در مفهوم امروزينش, مفهوم جديدي است كه سابقه اي در تاريخ انديشه ديني ندارد; به ديگر سخن, ما نمي توانيم براي تحليل چنين واژه اي از واژگان اختيار و يا حرّيت استفاده كنيم. آزادي فلسفي تحت عنوان اختيار و تفويض در مقابل جبر, از مباحث ديرين كلام و فلسفه اسلامي است. آزادي عرفاني كه رهايي از تعلقات دنيوي است نيز در انديشه عرفاني مسلمانان, سابقه اي طولاني دارد و بيش تر با عنوان حريت و آزادي مورد توجه قرار مي گيرد. آزادي حقوقي با عنوان حرّ در مقابل عبد نيز گرچه در فرهنگ اسلامي, جايگاه اصيلي ندارد, اما با توجه به وجود (عبيد) و (اماء) در عصر تشريع, مباحث متعددي را در آثار فقهي به خود اختصاص داده است.