از جمله مسائلي كه در مورد تعليم و تربيت اسلامي مطرح است مسئله محبت و نقطه مقابل آن، خشونت است. البته نقطه مقابل محبت معمولاً بغض است. ولي اثر محبت احسان و نرم است و اثر بغض خشونت و سختگيري. مي دانيم كه بعضي ها به چشم انتقاد به اين تعليم و تربيت اسلامي نگريسته و گفته اند كه در اسلام آنچنان كه بايد و به قدر كافي روي مسئله محبت و اثرش كه نرمي و احسان است تكيه نشده است، و اگر در اسلام مسئله محبت به انسانها و مسئله احسان به انسانها و نرمش در مقابل انسانها مطرح است در مقابل مسئله دشمن داشتن انسانها و خشونت به خرج دادن و به يك معنا بدي كردن هم مطرح است. باز مي دانيم كه آنها كه زيادي روي محبت تكيه مي كنند مسيحيها هستند و كشيشهاي مسيحي. اينها خيلي دم از محبت مي زنند و مي گويند عيساي مسيح تنها به محبت دعوت مي كرد در محبت هم استثناء نمي كرد ميان اينكه افرادي كه بايد به آنها محبت بشود خداپرست باشند يا نباشند پيرو عيسي باشند يا نباشند بلكه مي گفتند كه به همه محبت كنيد. در يكي از كتابهاي تاريخ اديان و شايد در يك مقاله اي كه ترجمه شده بود خواندم كه يك جمله است كه در همه اديان بزرگ دنيا آمده است و متحد الآلمان همه اديان است