اهميت اسلام سياسى پس از انقلاب بزرگ اسلامى ايران بيش تر نمايان شد و اين در حالى بودكه جهان اسلام, ايدئولوژى هاى معاصر هم چون ملى گرايى, ليبراليسم غرب و سوسياليسم نظامى و يا ماركسيسم سنتى را تجربه كرده بود اما اين بار انقلاب اسلامى ايران((اسلام انقلابى)) را عرضه كرد, يعنى چيزى كه مسلمانان را توان مى داد تا در پرتو آن,آزادى خويش را به دست آورند و در مقابل استعمار, صهيونيسم, سرمايه دارى و نژاد پرستى ايستادگى كنند.
رهبرى امام خمينى عنصرى ارزشمند در موفقيت انقلاب اسلامى ايران بود, چرا كه امام اراده اى آهنين داشت و عجز و سازش را نمى شناخت, موضع وى قاطع بود وسازش و يا ره حل ميانه را نمى پذيرفت. ايشان از همان آغاز صاحب انديشه بود و در سياست ـ كه دانش فقه است ـ و نيز اصول سياست ـ كه آن هم در ميران كهن ما علم اصول فقه است ـ تاليفاتى داشت و اين دانش(اصول فقه) بر تدريس ايشان در حوزه علميه قم و نيز بر تاليفات وى ـ كه بيش تر خطى است و هنوز منتشر نشده است ـ به صور عنصرى غالب در آمده بود