فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 40
شاید بهترین روش برای بحث در مورد مفهوم هوش معنوی این باشد که در ابتدا ماهیت کلی هوش و مفهوم هوش های چندگانه به اختصار بررسی و سپس با مقایسه هوش معنوی با خصیصههایی که برای مفهوم هوش در نظر گرفته شده، بحث ادامه يابد.
بر حسب دانش پایه ای که در مورد هوش وجود دارد، هوش یک ظرفیت زیست شناختی برای تحلیل انواع خاصی از اطلاعات است كه توسط روش هاي به خصوصي به كار مي رود (گاردنر، 2000، ص32). بنا بر گفته مایر[1] (2000) هوش، به ویژه به توانایی انجام استدلال انتزاعی که مستلزم تبدیل های ذهنی[2]است و بر طبق قوانین تثبیت شده انجام ميپذیرد، اطلاق ميشود. استرنبرگ (1997، به نقل از ناسل، 2004) با اتخاذ دیدگاهی متفاوت، بر جنبه های زیست شناختی و تکاملی تاکید کرده و معتقد است، هوش، متشکل از توانایی های ذهنی لازم برای سازگاری، انتخاب و شکل دادن به هر نوع بافت محیطی و تسهیل انعطاف پذیری در موقعیت های چالشبرانگیز است. بنابراین، هوش را ميتوان به عنوان کنش ماهرانه ایجاد انطباق بیرونی[3](اعتبار)، و انسجام درونی[4](پایائی) به شمار آورد، یعنی صحت درک فرد از یک پدیده و ویژگی های آن و اتخاذ مجموعه منسجمی از دانش و باورهاي مرتبط با پدیده که با یکدیگر در تناقض نباشند. همچنین، پذیرفته شده است که هر تعریف یا نمایش از هوش به یک زمان و بافت فرهنگی وابسته باشد. برای مثال، گاردنر(1999) هوش را به عنوان مجموعه ای از توانایی های بکار گرفته شده برای حل مسئله و تولید نتایجی که دراجتماع و فرهنگ فرد ارزشمند در نظر گرفته ميشوند، تعریف ميکند. هوش، از جمله هوش معنوی، بیانگر مجموعه گوناگونی از مهارت ها و تواناییهای مختلف است که هر کدام از آنها به صورت متفاوتی در بافت های اجتماعی تاریخی، فعال و ارزش گذاری ميشوند (امونز، 2000). با این حال امکان دارد برخی فرآیندهای ذهنی وجود داشته باشند که با همه بافت های اجتماعی تاریخی متناسب و مربوط باشند، از قبیل شناخت مسئله، تعیین ماهیت مسئله، ایجاد راهبردی برای حل آن، بازنمایی ذهنی اطلاعات مربوط به مسئله، استفاده از منابع ذهنی مناسب برای حل مسئله، نظارت بر راه حل به کار گرفته شده وارزشیابی اثر بخشی راه حل انتخابی (استرنبرگ، 1997؛به نقل از ناسل، 2004). بنابراین، به صورت کلی گفته ميشود، هوش دربرگیرنده ظرفیت تفکر، برنامه ریزی، خلاقیت، سازگاری، حل مسئله، تأمل کردن، تصمیم گیری و یادگیری است (نوبل، 2000). افزون بر آن، این خصیصه ها از ویژگی های هوش معنوی به شمار مي روند (امونز، 2000؛سیسک،2001؛ناسل، 2004؛کینگ،2007). نقش انطباقی هوش معنوی در تحلیل اطلاعات و حل مسئله در تعریف های آغازین این فصل منعکس شده است.
برخی نیز هوش را به عنوان سازه ها[5] یا هوش های چندگانه در نظر گرفته اند. گاردنر به جهت گسترش مفهوم هوش واحد و شناسایی مجموعه گوناگونی ازچندین هوش احتمالی، از جمله زبانی، ریاضی منطقی، موسیقي، فضایی، بدنی جنبشی، درون فردی، بین فردی و در اين اواخر، هوش طبیعی[6](توانایی شناخت الگوها در گیاهان و جانداران)، مشهور است. همچنین، وی احتمال وجود هوش وجودی[7](گاردنر،2000) را که ميتوان از آن به عنوان نمایش یک جنبه از هوش معنوی یاد کرد را پذیرفته است. اگر چه او هنوز وجود هوش معنوی را تصدیق نکرده، ولی بیان داشته است، هوش معنوی یک سازه معقول است که پژوهش هاي بیشتری را طلب مي كند
[1]- Mayer
[2]- mental transformations
[3]- external correspondence
[4]- internal coherence
[5]-construct
[6]- naturalist intelligence
[7]- existential intelligence
فهرست مطالب
مقدمه
هوش و مفهوم هوش های چند گانه
هوش هیجانی
هوش معنوی به عنوان هوشی متمایز از هوش عمومی
مفهوم سازی هوش معنوی
هوش معنوی در ارتباط با آگاهی متعالی
نقش آگاهي فردي در ابراز هوش معنوي
آگاهي از يك وجود الهي و رابطه آن با هوش معنوي
هوش معنوي و رابطه آن با مسائل وجودي
هوش معنوي و تصوير بزرگتر
نقش زيست شناسي در كنش هوش معنوي
اندازه گيري هوش معنوي
هوش معنوی و تفاوت های فردی
الگوهاي معمول در تجربه و بيان هوش معنوي
رابطه ميان هوش معنوي و سلامت
خطرات بالقوه جستجوي هوش معنوي
منابع
روان شناسی