(فصل دوم تحقیق)
مشخصات این متغیر:منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
نوع فایل:wordوقابل ویرایش
تاریخچه و تعریف شادکامی
شادکامی در زمانهای مختلف، معانی متفاوتی داشته است یونانیان باستان شادکامی را یک فضیلت و به مثابه هدیه خدایان میدانستند. رومیان باستان آن را نعمتی الهی به حساب میآوردند. به مسیحیان وعده داده شد که پس از تحمل رنجهای زمینی، به شادکامی در بهشت خواهند رسید اما در دوره روشنفکری، شادکامی در روی زمین هم یافت میشود. امروزه شادکامی یک حق طبیعی و یک اجبار دیده میشود. روان شناسان شادکامی را ناشی از حوادث مثبت متوالی زندگی، احساس مهارت بر حوادث خوب و بد زندگی، یافتن معنای زندگی، کنترل احساس و تجارب بیرونی و درگیر شدن کامل در جزئیات خوب و بد زندگی می دانند (مک فادن[1]، 2006، به نقل از فلاح و نیک فرجام، 1388).
............
عوامل مؤثربرشادی چیست؟
شاید اولین پاسخی که به ذهن افراد میرسد این است که ثروتمندترین افراد شادترند. برخی دیگر نیز ممکن است، سلامتی، زندگی خانوادگی، جنسیت، هوش، تحصیلات، موقعیت اجتماعی و جوانی را به عنوان عامل مؤثر بر شادمانی ذکر کنند، ولی به راستی عوامل مهم مؤثر بر شادی چیست؟ روان شناسان می خواهند علل شادی و فرآیندها موجب آن را دریابند، زیرا به ما خواهند گفت: که چگونه شادی خود را افزایش دهیم. در زیر هر کدام از عوامل مؤثر بر شادمانی مورد بحث قرار می گیرند.
شخصیت[2]
نظریه پردازان، طی قرنها ابعاد شخصیتی بسیار زیاد و مختلفی مطرح کردهاند، که تقریبا در برگیرنده همه حالات احساسی و انگیزشی بوده است. با وجود این تنوع، کارشناسان برای تعیین این که کدام یک از ابعاد شخصیت بر ناراحتی فرد و یا شادی او تأثیر اصلی را دارند، به طور منطقی توافق کرده که دو بعد شخصیت از اهمیت بیشتری برخوردار است. آیزنک این دو بعد را برونگرایی- درونگرایی و عصبانیت- آرامش نامید. البته اکثر مردم شخصیت تک بعدی و افراطی ندارند و به این ترتیب فرد عادی کسی است که نه درونگرا و نه برونگرا، نه عصبانی و خشن است و نه کاملا آرام و خونسرد. با وجود این، شخصیت بسیاری از افراد در یک بعد نسبت به بعد دیگر پیشرفتهتر است. به همین جهت برخی افراد برونگرا و برخی افراد درونگرا هستند (آیزنک،1990، ترجمه چلونگر، 1384).
علوم انسانی