جزئیات پروپوزال:
بیان مسأله (تشریح ابعاد، حدود مسأله ، معرفی دقیق مسأله، بیان جنبه های مجهول و مبهم و متغیر های مربوط به پرسش های تحقیق ، منظور تحقیق ) :
اهمیت و ضرورت:
سوابق مربوط ( بیان مختصر سابقه تحقیقات انجام شده درباره موضوع و نتایج به دست آمده در داخل و خارج از کشور نظرهای علمی موجود درباره موضوع تحقیق ) :
پژوهش های داخلی:
پژوهش های خارجی:
فرضیه ها ( هر فرضیه به صورت یک جمله خبری نوشته شده است .) :
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها :
اهداف تحقیق ( شامل اهداف علمی1 ، کاربردی 2 و ضرورت های 3 خاص انجا تحقیق ):
هدف کاربردی بیان نام بهره وران ( اعم از مؤسسات آموزشی و اجرایی و غیره ):
جنبه نوآوری و جدید بودن تحقیق :
نوع روش تحقیق:
انواع متغیرها (وابسته - مستقل و...):
جامعه، نمونه و روش نمونه گیری:
ابزار پژوهش (شرح کامل پرسشنامه ها و پکیج ها) :
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات :
مقدمه
در طی دهه گذشته روانشناسی مثبتگرا[1] به یكی از گرایشهای عمده در روانشناسی تبدیل شده و به سرعت جایگاه مناسبی در این رشته یافته است. سرعت این گرایش در تبدیل به یك رویكرد عملگرا و مبتنی بر شواهد[2] با پیشینه هیچ یك از گرایشهای دیگر قابل مقایسه نیست. این سرعت به ویژه در زمینه شیوهها و مداخلاتی[3] كه در روانشناسی مثبتگرا ابداع و مورد استفاده قرار گرفتهاند، چشمگیر است. كاربست مداخلات مثبت به منظور ارتقای كیفیت زندگی، خشنودی بیشتر از زندگی، شادكامی و نشاط و دستیابی به خوشباشی (احساس ذهنی آسایش)[4] و در یك كلام سعادتمندی (خوشبختی)[5] میباشد. گسترش این كاربستها تا جایی است كه در چند سال اخیر از درمانهای مثبتگرا[6] سخن گفته شده است (لینلی و ژوزف[7]، 2004).
«روانشناسی مثبتگرا مطالعه علمی تجربههای مثبت و صفات فردی مثبت و نهادهایی است كه رشد آنها را تسهیل میكنند. روانشناسی مثبت با توجه به اینكه به آسایش روانی[8] و كاركرد بهینه میپردازد، در بدو امر شاید یک پیوست روانشناسی بالینی یا بخشی از آن باشد، اما ما چیز دیگری معتقدیم. باور ما این است افرادی كه شدیدترین فشارهای روانشناختی را تحمل میکنند در زندگی به دنبال امری به مراتب بیشتر از تسكین یافتن از درد و رنج هستند. افراد دچار مشكل در پی خشنودی بیشتر، لذت بیشتر و رضایتمندی بیشترند تا صرف كمتر كردن غم و نگرانی. آنان به دنبال ساخت نقاط قوتند نه اصلاح نقاط ضعفشان، آنها به دنبال زندگی معنادار و دارای قصد و هدفند. بدیهی است که این شرایط بهسادگی و با رفع درد و ناراحتی حاصل نمیشوند.» (داك ورث[9] و همكاران، 2005).
جانوز[10] و همکاران (1987) در آزمایشهای خود به این نتیجه دستیافت افرادی که عاطفه مثبت را تجربه میکنند الگوهایی از تفکر را از خود نشان میدهند که بهطور غیرقابل ملاحظهای غیرمعمولی، منعطف و خلاقانه است. او نشان داد که عاطفه مثبت تمایل به تنوعطلبی فرد را افزایش میدهد و گزینههای متعدد رفتاری را برای فرد ایجاد میکنند. وی نشان داد که عاطفه مثبت موجب سازمان شناختی منعطف و گسترده میشود و توانایی یکپارچه کردن موضوعات گسترده را برای فرد فراهم میکند و نیز دریافت که زمانی که مردم آرام و شاد هستند تفکرشان وسعت یافته، خلاقتر میشوند و قوه خیالشان گسترش مییابد. اسمیت و ترود[11] (1975) در پژوهش خود نشان داند که آموزش مثبتاندیشی بر انگیزش پیشرفت مؤثر است. انسان ها موجوداتی اجتماعی اند که از بدو تولد در یک مجموعه اجتماعی زندگی می کنند و نسبت به آن مجموعه احساس تعلق دارند. هر چه کودک بزرگتر می شود نسبت به والدین، محله، شهر، مدرسه و اعضای خانواده احساس تعلق بیشتری می کند. گذشته و تاریخچه زندگی یک فرد در مدرسه این احساس را قوی تر می کند و همین ویژگی های فردی مشترک با سایر دانش آموزان منجر به احساس تعلق بیشتر آنها می شود (فرهمندیان، 1387).
احساس تعلق داشتن به مدرسه، مدیر، معلمان و کارکنان مدارس با گروههای همسال هدفمند می تواند احساس ارزشمند بودن و هدفدار بودن را در فرزندان ما ایجاد کند، عزت نفس را در آنها رشد دهد و باعث شود حس مسئولیت پذیری و خود آگاهی در آنان تقویت گردد (فرهمندیان، 1387). مطالعات نشان داده است که با احساس تعلق فرد نسبت به محیط یا مکانی خاص، میزان تعهد و احساس مسئولیت و فداکاری او نسبت به محیط یا آن مکان خاص افزایش می یابد ( ناطق پور، 1389).
دانش آموزان در شرایطی که خود را با مدرسه بیگانه بدانند، هر چند در مدرسه حضور داشته باشند و درس بخوانند و از حقوق خود قانونی برخوردار باشند، اما با تعاریف اجتماعی دانش آموزان تلقی نمی شوند. دانش آموزی از دیدگاه اجتماعی زمانی تحقق می یابد که دانش آموزان نسبت به مدرسه و زیر ساخت های آن احساس تعلق کنند و در توسعه مدرسه شرکت جوید. قضاوت درباره احساس مسئولیت و مشارکت اعضای مدرسه در توسعه برنامه های مدرسه، فعالیت های فوق برنامه با ارزیابی و اندازه گیری شاخص احساس تعلق به مدرسه قابل تبیین و تحقق است (ناطق پور، 1389).
یافته های پژوهشی حاکی از آن است که تجاربی که دانش آموزان در مدرسه کسب می کنند تاثیر بسزایی در افت تحصیلی آنان دارد. محققین دریافتند دانش آموزانی که در مدرسه موفق هستند معمولا دارای نوعی احساس وابستگی به مدرسه هستند و این دسته از دانش آموزان معمولا عملکرد تحصیلی بهتری نسبت به دیگران دارند و به همین دلیل است که دانش آموزان موفق کمتر دچار افت تحصیلی می شوند( آرگایل، مایکل[12]، 2006). جانوز و همکاران ( 2000) دریافتند که متغیرهای مربوط به تجارب مدرسه بهترین پیش بینی کننده افت تحصیلی است و دیگر متغیرهای روانشناختی، حتی اگر معنی دار هم باشند نمی توانند به اندازه تجارب مدرسه قابلیت پیش بینی کننده داشته باشند(علی پور و همکاران، 1384).
[1] - positive psychology
[2] - evidence-based
[3] - intervention
[4] - subjective well-being
[5] - eudaimonia
[6] - positive therapy
7- Linley& Joseph
[8]- Well-being
9- Duckworth
10- Janosz
1_ Smith & Troth
2- Argayl mayckel
علوم انسانی