عصر سلطنت ناصرالدين شاه عصر تاريك و شرم آوري از تاريخ ايران است. عصري است مملو از ظلم و ستم و جنايت و دورهاي است آكنده از جهل و بي خبري. توده هاي وسيع مردم بسيواد بودند و نادان و شاه و درباريان از اين بيسوادي و جهل حداكثر استفاده را مي بردند. مير غضبهاي شاه آماده بودند تا هر زمان كه او فرمان دهد جان انسانهايي را بگيرند و اجساد آنها را «براي عبرت ديگران» در جلوي يكي از دروازه هاي شهر بياوزيند.
نفوذ بيگانگان
در دوره قاجاريه و مخصوصا در عصر ناصرالدين شاه، اقتصاد ايران در انحصار دو دولت استعمارگر روسيه و انگلستان بود. اين دو كشور براي استفاده هر چه بيشتر از منابع و سرشار و ثروت عظيم ميهن ما به رقابت پرداخته بودند. شركت هاي تجراي بيگانه، از جمله شركت هاي انگليسي و روسي در بيشتر شهرهاي ايران شعبه هايي داير كرده و به خيريد و فروش مشغول بودند. اين امر براي بازرگانان ايراني محدوديت بسياري ايجاد مي كرد و چون نمي توانستند با سرمايه داران بزرگ خارجي رقابت كنند، روز به روز تنگدستي آنان افزوده مي شد و رو به ورشكستگي مي نهادند