خسرو پسر حارث، از خاندانهاي معروف قريه قباديان بود. قباديان ناحيه اي از نواحي تابعه شهر بلخ در کنار يکي از شاخه هاي رود جيحون بنا شده بود. خسرو در ديوان والي صاحب شغلي بود و از بزرگان به شمار مي رفت او داراي دو پسر بود که پسر دوم او همان ناصر خسرو قبادياني که در سال 382 ديده به جهان گشود. توجه بيش از حد خسرو به دومين پسرشان ناصر حسادت برادر بزرگتر ابوالفتح را برانگيخت حکومت سامانيان برخراسان و مناطق تحت نفوذ والي خراسان ادامه داشت و خسرو که از عمال سامانيان بود به زندگي خوش و مرفه خودش ادامه مي داد.
با گذشت زمان ناصر بزرگ تر و پوياتر مي شد و پرسش هايي در ذهن او نقش مي بست مانند اينکه: چرا همه حرف من را گوش مي کنند؟ ولا غير ... ابوالفتح برادر بزرگ ناصر به مرور زمان دريافت که پدر و مادرشان نيز او را دوست دارند اما برادرشان برتري هايي نيز نسبت به او دارد