بصام تيبي[1] در كتاب «چالش بنيادگرائي» (The challenge of Fundamentalim) سيد قطب را بعنوان يكي از دو «پدر روشنفكر (Intelectual fathers) جنبش بنيادگرائي اسلامي مدرن معرفي مي كند. (1) عرب شناس فرانسوي ژيل كوپل (Gilles Kepel) نيز سيد قطب را بزرگترين ايدئولوگ تأثير گذار بر روي جنبش اسلامگراي معاصر قلمداد ميكند، (2) و اين در حالي است كه خاورشناس معروف جان اسپوزيتو (John Esposito) وي را معمار اسلام راديكال معرفي مي كند. به نظر اسپوزيتو، سيد قطب پدر جنبشهاي افراطي مسلمانان در سراسر جهان است. در بسياري از موارد، حركت او از يك روشنفكر تحصيل كرده، كارمند دولتي و ستايشگر غرب به سوي كسي كه دولتهاي آمريكا و مصر را محكوم ميكند و از مشروعيت جهاد نظامي دفاع ميكند، تأثير زيادي بر نظامي گريها، از تروركنندههاي انورسادات تا پيروان اسامه بن لادن و القاعده، داشته است. (3) مروري بر ادبيات به جا مانده از اسلام راديكال از دهة 1980 به بعد نشان ميدهد كه سيد قطب تأثير غير قابل انكاري بر روي اين جنبشها داشته است و يا حداقل يكي از دو شخصيت مهم در اين زمينه بوده است؛ نفر دوم نويسندة پاكستاني ابوالاعلي مودودي (5) ميباشد.
سيد قطب در سپتامبر 1906 در روستايي از شهر اسيوط مصر به دنيا آمد. پس از طي دوران تحصيل ابتدائي در زادگاهش، در سال 1921 به قاهره فرستاده شد. در سال 1925 در دانشكدة تربيت معلم ثبت نام كرده و پس از فارغالتحصيلي در سال 1928 در كلاسهاي دارالعلوم حضور مي يابد و در سال 1933 از آنجا فارغالتحصيل مي شود. قطب براي شانزده سال به استخدام وزارت معارف درآمده و به تدريس مشغول ميشود و در سال 1948 به دليل مخالفتهايي كه با ملك فاروق ميكند وي را به طور غير رسمي براي اقامتي نامحدود به ايالات متحده ميفرستند. ظاهراً هدف از اين نصر اين بوده است كه وي به مطالعة سيستم آموزشي آمريكا بپردازد. تجربة نصر به آمريكا به عوض اينكه او را شيفته آمريكا كند، «به اسلام و سپس به اخوان المسلمين نزديكتر كرد. «پس از بازگشت از ايالات متحده در سال 1951 عضو شوراي مركزي اخوان المسلمين (مكتب الارشاد) شد.(6) در اين مدت و پيش از انقلاب 1952، وي جلسات منظمي با ناصر داشته است.