حجاب چیست؟
حجاب یکی از احکام اسلامی است که برای مردان و زنان وضع شده است. بخشی از این احکام که در سوره نور مورد اشاره قرار گرفتهاند مربوط به حجاب زنان میباشند که در بحث از حجاب معمولا بیشتر به این آیات اشاره میشود. اگرچه حجاب اختصاص به مردان نداشته و بین مرد و زن مشترک است ولی از آنجا که احکام مربوط به زنان مشکلتر بوده و نمود بیشتری دارد بسیاری از حجاب فقط متوجه احکام مربوط به زنان میشوند. مهمترین منبع فارسی را میتوان کتاب شهید مطهری با عنوان «مساله حجاب» دانست که ابتدا به صورت مقالاتی در یکی از مجلات قبل از انقلاب ایران به چاپ رسید و سپس در قالب یک کتاب منتشر شده است. حجابی که اسلام به آن اشلره کرده است بسیار متنوع بوده و زن یا مرد را مانع از انجام هرگونه فعالیتی نمی کند.ولی حجابی که در بعضی از کشورها مانند ایران تحمیل شده حجابی تحکیلی است که بسیار زننده است
تاریخچه حجاب
آنچه مسلّم است و از كتاب های موجود پیداست حجاب در قبل از اسلام در بین ملّت های یهود ، ایران باستان و هند وجود داشته است .
و این قانون حجاب از قانون حجاب اسلامی بسی سخت تر بوده است .
ویل دورانت می گوید : 1 ( اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت مثلا بدون آنكه چیزی بر سر داشته باشد به میان مردم می رفت و یا در خانه آنقدر بلند صحبت می كرد كه همسایگانش صدایش را می شنیدند شوهر حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد .)
و همچنین در جای دیگر می گوید : 2 (در زمان زرتشت زنان با منزلتی عالی به میان مردم می رفتند .)
و بعد از آن می گوید : (مقام زن در زمان داریوش تنزّل پیدا كرد و در زمان وی زنان پادشاهان حق نداشتند از حرمسرا ها خارج شوند و در مواقعی زنان از محارم خویش نیز محروم بوده اند. و زنان حائض در اتاق هایی محبوس می شده اند و این امر خود مبنای پرده پوشی میان مسلمانان به شمار می رود .)
آیا این جمله ویل دورانت كه می گوید : ( و این امر خود مبنای پرده پوشی میان مسلمانان به شمار می رود ) درست است ؟
طبیعتا خیر. زیرا در اسلام زنان حائض از برخی عبادات مانند: نماز و روزه معاف می باشند ولی آنها می توانند در هر موقعی با دیگران معاشرت كنند و در رابطه با اینكه به عقیده ویل دورانت حجاب از ایرانیان قبل از اسلام به مسلمانان بعد از اسلام سرایت كرده صحیح نمی باشد ، چون قرآن قبل از اسلام آوردن ایرانیان ، آیات حجاب را تبیین كرده بود . ویل دورانت در قسمت دیگری می گوید : 3 ( بعد از هجرت ، پیامبرزنان را از پوشیدن جامه گشاد نهی می كرد امّا بعضی از عرب ها با وضع بسیار زیبا و دلربایی از خانه هایشان خارج می شده اند .)
این سخن ویل دورانت غلط است زیرا عایشه همواره زنان انصار را اینچنین ستایش می كرد:
( مرحبا بر زنان انصار كه بعد از نزول آیات سوره ی نور4 دیگر دیده نشد كه مانند سابق بیرون بیایند و سر خود را با روسری های سیاه پوشاندند .)
حجاب یا پوشش اسلامی یكی از دستورات حكیمانه و سعادتبخش دین مبین اسلام است كه از هنگام اسلام آوردن مردم ایران در دو قرن نخست هجری به گونهای همیشگی و مستمر توسط اهالی این سرزمین مورد پذیرش واقع شده و بدان عمل میشده است. در واقع رعایت حجاب اسلامی در بین مسلمانان ایرانی و كلیت این جامعه از جمله عوامل مهم پاسداری از شأن و كرامت انسانی زنان و رعایت سالم حقوق و حدود در روابط میان مردان و زنان بوده است.
امواج مهاجم استعمار بورژوایی و شكل تقلیدی آن در ایران یعنی غربزدگی شبه مدرن دلایل متعددی برای مخالفت با حجاب اسلامی خانمها داشت: اولاً حجاب زن مسلمان هویتبخش و عزتآفرین بود و موجب میشد زن مسلمان ایرانی در برابر هجوم افكار و مدلهای رفتاری بیگانه، گرفتار از خودبیگانگی و ضعف و بیهویتی و یا آلودگی نگردد. از این رو از عوامل حفظ استقلال هویتی مردم ما بود و شبهمدرنیستها كه سودای وابستگی ایران را در سر داشتند، دلخوشی از آن نداشته و ندارند. ثانیاً حجاب زن ایرانی به عنوان لباس عفت و پاكدامنی و سادهزیستی او موجب مصونیت زنان و حتی مردان مسلمان در مقابل هجوم مصرفزدگی و فرهنگ كالای میگردید. از این رو خود به خود راه را بر سیطرهی نظام سرمایهسالاری و تبعات آن میبست. ساختار تولید سنتی و همچنین ساختار ساده و خودكفا و مستقل زندگی مردم ما بود. حجاب اسلامی، زن ایرانی مسلمان و به تبع آن حتی مرد مسلمان ایرانی را در مقابل گسترش فرهنگ مصرفی و كالازدگی و سرمایهسالاری محافظت میكرد. ثانیاً در جوامع مسلمان تحت سلطهی امپریالیزم هر نوع تأكید بر عناصر فرهنگ بومی و ملی مردمان چونان شمشیر برندهای علیه سیاستها و امیال استعمار مدرن غربی عمل كرده و میكند. زیرا استعمارگران به دنبال تهی كردن و بیگانه ساختن مردم از هویت كلاسیك خود بودهاند تا آنان را اسیر هویت تقلبی غربزدگی شبهمدرن نموده و از كانال آن این ملتها را برای همیشه به خود وابسته نمایند. حجاب زن مسلمان در چنین وضعیتی حكم یك اسلحهی نیرومندی برای جریان انقلابی و ضداستعمار را پیدا میكرده است.
اساساً غربیها به منظور برقراری سیطرهی تام و تمام و فراگیر خود بر مقدرات تاریخی جوامع غیرغربی میبایست كه نظام منسجم ارزشهای دینی آنها را در هم شكسته و فرهنگ قلابی ظاهرگرا و دنیازده و به تعبیری شیطانی خود را جانشین آن نمایند و یكی از منفذها و روزنههای مقاومت اصیل فرهنگ خودی در جوامع اسلامی همانا حجاب زنان مسلمان بوده است كه آنان را از مدزدگی و شیئی شدگی و تبدیل شدن به موجودی كالایی باز میداشته است. از این رو بود كه از آغاز برقراری سیطرهی فرهنگی ـ سیاسی غربزدگی شبه مدرن در ایران [پس از سقوط استبداد صغیر و كسب قدرت توسط اعضای لژ بیداری در سال 1327 ق] زمزمهای شیطانی برای نفی و انكار حجاب و تخریب و تخطئهی آن آغاز گردید. به گونهای كه تاریخ برای ما روایت میكند از حدود سال 1329 ق مطبوعات منورالفكری جسته و گریخته اما به طور تقریباً مستمر حملات خود علیه حجاب اسلامی را آغاز كردند.
آن گونه كه از بررسی اسناد و مدارك تاریخی به دست میآید در سال 1303 ش در تهران سخن از «انجمن ضدحجاب» بوده است و به ویژه با اعلام كشف حجاب در افغانستان، در ایران نیز فعالیتها و تهاجمات منورالفكران علیه حكم الهی حجاب بیشتر گردید. البته این امری كاملاً بدیهی بود كه امپریالیزم غربی برای برقراری سیطرهی خود در ایران كه از مجرای حاكمیت فرماسیون غربزدگی شبهمدرن عملی میگردید، هدفی جز نابودی حجاب اسلامی و به تبع آن در هم شكستن هویت زن مسلمان ایرانی را دنبال نمیكرد. باز هم طبیعی بود كه به میزانی كه غربزدهها و عوامل استكبار در ایران قدرت میگرفتند و همزمان با افزایش تهاجم آنها علیه دین و آئین هویت و اعتقادات و استقلال این مردم، هجوم تبلیغاتی و اعمال زور فیزیكی و سیاسی علیه حجاب نیز بیشتر میگردیده است. در این بین روشنفكران شبهمدرنیست ایرانی به عنوان كارگزاران اصلی بسط سیطرهی فرماسیون غربزدگی و عملهی دانسته یا نادانسته تحقق وابستگی ایران به نظام سرمایهداری جهانی، بیشترین نقش را در مبارزه علیه هویت دینی مردم و حكم اسلامی حجاب زنان بر عهده گرفته و میگیرند.
در این ایام در روزنامهها و نشریات منفورالفكری شاهد هجوم تبلیغاتی نسبتاً مداوم روشنفكران لائیك و ناسیونالیست علیه حجاب اسلامی هستیم. در این هجمهی ناجوانمردانه كه حتی قبل از مسلط شدن رضاخان و برقراری رژیم پهلوی در ایران، آغاز گردید از همهی صور فعالیتهای ژورنالیستی [اعم از درج مقاله یا انتشار سالانه و یا نشر هجویات و فكاهیات و به سخره گرفتن حكم الهی] استفاده میگردید.
از این گونه اشعار میتوان به چند نمونه اشاره كرد. مثلاً عارف قزوینی شاعر و تصنیفسرای متجددمآب و ناسیونالیست آن دوره در قطعهای كه به سال 1336 ق(برابر با 1297 ش) علیه حجاب سروده چنین گفته است:
چرا پوشش سر (حجاب) اجباری نیست؟
دلیل اول نوشتار جناب آقای احمد قابل : نظر فقهی شخصی من این است كه پوشش سر واجب نیست.
دلیل دوم
علوم اجتماعی