فراگيري علوم تجربي به كودكان كمك مي كند تا روش هاي شناخت دنياي اطراف خود را بهبود بخشند. براي اين منظور آن ها بايد مفاهيمي كسب كنند كه به آن ها كمك كند تا تجارب خود را با يكديگر مرتبط سازند مثلاً : «نگاه كن گياهي كه در نزديك پنجره بوده، خوب رشده كرده ولي گياهي كه در آن اتاق تاريك بوده پژمرده شده است، چون گياه به نور احتياج دارد تا رشد كند.» آن ها بايد روش هاي كسب اطلاعات، سازماندهي ، كاربرد و آزمايش كرده را بياموزند. اين فعاليت ها توانايي آن ها را در درك دنياي اطراف تقويت مي كند و آنان را براي تصميم گيري هاي هوشمندانه و حل مسايل زندگيشان ياري مي دهد. «گلدان را از اتاق كم نور به پشت پنجره ي روبه آفتاب بگذارم، ببينم چه مي شود.»
امروزه آموختن علوم تجربي همچون سوادآموزي و حساب كردن امري اساسي و ضروري است كه با زندگي روزمره ي ما در ارتباط است و با پيشرفت تكنولوژي اهميت آن بيشتر شده است. به عبارت ديگر آموزش علوم بيشتر به آموزش راه يادگيري مي پردازد كه آگاهي از آن براي هر كودكي لازم است،چرا كه او در دنيايي زندگي مي كند كه سريعاً در حال تغيير است و وي بايد قادر باشد خود را دايم با آن تغييرات هماهنگ سازد. گفته اند كه در 20 سال ديگر سرعت رشد اطلاعات آن قدر سريع است كه كمتر از 75 روز ميزان اطلاعات و دانش بشر دو برابر مي شود و بنابراين آنچه مهم است يادگيري شيوه كسب اطلاعات و به روز كردن و پردازش آنهاست و نه كسب اطلاعات به مثابه يك بسته ي دانشي. به اين دليل فراگيري علوم تجربي دو جنبه ي مثبت دارد. هم فرايند است و هم فراورده