درد يك جزء همراه بسيار ناتوان كنندة آسيبهاي نخاعي (SC1) است كه باعث افزايش فشار بر بيماراني ميشود كه در اثر اين آسيبها دچار تروهاي فيزيكي و عاطفي ميباشند. با وجودي كه از بين رفتن فعاليت مهم ترين عارضه آسيبهاي نخاعي محسوب ميشود، درد نقش مؤثري در توانايي چنين افرادي در بدست آوردن حد ايدهآل فعاليت خود دارد. نتايج يك همهپرسي در انگلستان نشان ميدهد كه در 11 درصد افرادي كه به اين مطالعه 37 درصد بيماران دچار آسيب نخاعي با ضايعات بالاي قفسه درصدي و يا گردني و 23 درصد بيماران با ضايعات پائين توراسيك و يا لومتوماكرال حاضر بودهاند به جاي تسكين درد، فعاليت مثانه، روده و يا حتي فعاليت جنسي خود را از دست بدهند، نشان داده شده است.
با وجودي كه ضايعات نخاعي يك مشكل شناخته شده ميباشند عدم تناسب در ميزان شيوع گزارش شده آن وجود دارد. بعلاوه لغات و روشهاي بسيار متعدد و متفاوتي براي طبقهبندي انواع درد ناشي از ضايعات نخاعي استفاده ميشود.