در دنیایی که فرهنگ در حال تغییر دادن خود ، از قطعیت های ساده مدرنیسم تا تفسیر پیچیده تر واقعیات بر پایه زیست شناسی، ریاضیات و کیهان شناسی است معماری نیز در اثر رابطه تنگاتنگ با عوامل حیاتی فوق در این میان مسئول است .
آیا نگرش جدید به معماری ، نوعی تغییر ذهنیت است؟ اگر براستی الگویی نو در معماری در کار است، پس تغییر و تحول بوجود آمده در علوم ، مذهب و سیاست را نیز مورد بازتاب قرار خواهد داد ؟ این مقوله گریبانگیر ذهنهای مصنوع و غیر مصنوع در عالم بشریت است .
به هر حال ، می توان آغاز تغییری موضعی را در معماری تشخیص داد، که با دگرگونیهای ژرف جاری در حیطه علوم و زمان مرتبط است و در تمام حیطه های زیستی هم نفوذ خواهد کرد . علوم پیچیده جدید ، فراکتال ها، دینامیک غیر خطی ، کیهان شناسی علمی و سیستم خود تنظیم موجب دگر گونی چشم اندازها شده اند.
ما از نگرش مکانیگی جهان ، به سمت نگرش خود تنظیمی در تمام سطوح ، از اتم به کهکشان ، سفر کرده ایم. نگرش این جهان نو ، که در کامپیوتر نمودی روشن یافته ، همسو با دگر گونی هائی است که اکنون در معماری رخ نموده اند .