خبرنگار اجتماعی مهدی بهلولی در همایش "فقرپژوهی" که در سالن همایشهای صدا و سیما برگزار شد، اظهار کرد: در جامعه با فارغالتحصیلان دانشگاهی مواجه هستیم که از ترجمه یک پاراگراف به زبان انگلیسی ناتوان هستند. باید به فقر آموزشی گستردهتر نگاه کنیم چرا که حالت بیسوادی گستردهای را شاهد هستیم و فقط محدود به ناعدالتی در استان سیستان و بلوچستان نیست. به عنوان مثال فردی که در صدا و سیما میگوید هر فردی ناراضی است از ایران برود یا کارشناس دیگری با آن ادبیات صحبت میکند نشاندهنده فقر آموزشی است.
وی ادامه داد: در ایران آمارهای متفاوتی داریم مثلاً میگویند یک درصد دانشآموزان از مدرسه بازماندهاند در حالیکه آمار خیلی بالاتر است، مرکز پژوهشهای مجلس در بررسی لایحه بودجه 99 در بخش آموزش وپرورش میگوید تعداد بازماندگان از تحصیل 696 هزار و 399 نفر و ترک تحصیلکنندگان 237 هزار 550 نفر است که این حدود هفت یا هشت برابر آمار آموزش و پرورش است. حتی آمارهایی در حد دو یا سه میلیون بازمانده از تحصیل از سوی وزارت کار شنیده می گردد که با آمار آموزش وپرورش تناقض دارد.
این کارشناس آموزشی گفت: 9 میلیون بیسواد و حدود 10 میلیون کم سواد داریم که وضعیت خوبی نیست. در آزمونهای جهانی "تیمز" و "پرلز" که هر 4 سال برگزار می گردد ایران اصلا رتبههای خوبی ندارد.
بهلولی با تأکید براینکه باید جدیترحرف بزنیم و در آموزش وپرورش فقر آموزشی عیان است، گفت: کارشناسان آموزشوپرورش برای نوشتن کتابهای درسی چه ویژگیهایی را در نظر میگیرند و چقدر صدای مناطق محروم منعکس می گردد؟ مشکل اساسی دیگر بحث نفت است؛ وقتی ایران نفت را میفروشد و بودجه به دست میآورد ضرورت آموزش و پرورش و تربیت شهروند شایسته و مولد را درک نمیکند، آموزش وپرورش ما به دنبال تفکر انتقادی و خلاقیت نیست و در نهایت بچهها را برای کنکور آماده میکنند.
این کارشناس آموزشی ادامه داد: باید آسیبشناسی جدی کرد؛ سال 85 سهم آموزش وپرورش از بودجه عمومی دولت 15 درصد بود که الان به 10 درصد رسیده است. البته بخش مهم آن تحقق پیدا نمیکند چرا که بودجههای صوری و کاغذی را داریم. مثلاً 200 میلیارد تومان برای شیر مدارس بودجه اختصاص میدهند اما فقط یک سال شیر در مدارس توزیع شد. بنابراین این بودجه صوری است. درباره سرانه آموزشی نیز اینگونه است؛ این آمارهای دروغ و توجه نکردن به آموزشوپرورش آسیب شناسی جدی نیاز دارد.
خبرنگار اجتماعی ، جلال کریمیان کارشناس مسائل آموزش و پرورش نیز در این همایش اظهار کرد: شاخصهای بسیاری برای تعیین فقر و نابرابری داریم. اگر بخواهیم وارد سنجش شویم باید فقر و نابرابری تفکیک شوند اما شاخصهایی مانند سرانه دانشآموزی، تعداد دانشآموز به معلم و مواردی از این دست مورد توجه است.
وی ادامه داد: شاخص بیسوادی در کشور با توجه به دهکهای درآمدی به گونهای است که بیسوادی در سه دهک کم درآمد 46 درصد و در سه دهک پردرآمد 9 درصد است.
کریمیان گفت: شاید فقر کمتر شده باشد اما برای شکاف مناطق اتفاقی نیفتاده است. وقتی میگوییم سیستان و بلوچستان دچار فقر آموزشی است باید شرایط مناطق دیگر را دریابیم. یکی دیگر از مسائل ساعات آموزشی است و اگر متوسط ساعت آموزشی را هزار ساعت بدانیم ایران تقریبا یک پنجم در ساعات آموزش کاستی دارد. آموزش هم هدف و هم وسیله برای فقرزدایی است که متاسفانه در کشور ما چنین مقایسهای درباره آموزش نمی گردد.
کریمیان با اشاره یونسکو درباره لایهبندی درباره تامین منابع مالی آموزش اظهارکرد: بیش از 70 درصد هزینه آموزش عمومی را دولت تامین میکند و در شرایط منصفانه دولت 64 درصد هزینهها را تامین میکند که نتیجه آن وضع قوانین خصوصیسازی است تا در نهایت از این طریق پرداخت هزینه آموزش عمومی تامین شود. نسبت بودجه آموزش و پرورش به بودجه عمومی دولت از سال 70 تا 98 افت 10 درصدی را دارد و تمام محاسبات، اختلاف 10 درصدی را نشان میدهد. در واقع دولت طی 30 سال گذشته دنبال کاستن از بار خود در حوزه آموزش عمومی است.
کارشناس مسائل آموزش و پرورش تاکیدکرد: تا وقتی که نهادی برای مبارزه با فقر در حوزه آموزش و پرورش نداشته باشیم صحبتکردن از فقر آموزشی صرفا یک گفته است و اتفاقی نمیافتد.
تسنیم در ادامه سعید آزاد فعال رسانهای در عرصه آموزش و پرورش، فقر آموزشی را بیصداترین نوع فقر دانست و گفت: علاوه بر این موضوع از نگاه نوبلیستها با مشکل نخبه پروری و انتظارات غیرواقعی آموزشی مواجه هستیم. در شاخص امید هم در کنار نخبه گرایی و نخبهپروری مشکل داریم، آمار ثبتنام المپیادهای سال تحصیلی 97-98 نشان میدهد استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان، ایلام و اردبیل کمترین بود و این در حالی است که در این استانها مدارس خاص و غیردولتی داریم. همچنین سال گذشته همه مقامآوران المپیادهای ریاضی از یک دبیرستان بودند.
آزاد با اشاره به اینکه تبعیض بین دانشآموزان حتی در فنلاند موضوع جدی است، گفت: فقر و گسست همواره با هم هستند، وقتی دانشآموزان را با فاکتورهای مختلف از تفاوت اعتقادی، تفاوت هوشی، تفاوت مالی و غیره جدا میکنیم، تنوع مدارس را به وجود آوردیم.
وی بیانکرد: عدم تمایل به مدرسه موضوع جدی است که در کشور ما رو به افزایش است؛ مثلا در سیستان و بلوچستان مدرسه نرفتن یک امتیاز محسوب می گردد. از تحول بنیادین باید دست برداشت و تغییرات کوچک را مورد توجه قرار داد، الان هیچکدام از مسئولان آموزش و پرورش جسارت تغییر بزرگ را ندارند.
پایان /