بحث از دین و تربیت همیشه مورد توجه اندیشمندان تربیتی بوده و بشر همواره به دنبال آرمان خواهی و كمال طلبی خود در شیوه های تربیتی به دین و ارزش های الهی علاقه وافری نشان مي داده است. هر چند پس از رنسانس و گسترش علم گرایی و غرور ناشی از آن و طرح «تقابل علم و دین» و جا افتادن این تفكر به لحاظ ضعف های موجود در دین مسیحیت و مبلغان و عالمان آن و به حاشیه رانده شدن دین تربیت دینی نیز مورد غفلت قرار گرفت.
اما پس از مواجهه ی انسان با تبعات این غفلت زدگی و گرفتاری او با تبعات جامعه صنعتی و زندگی مادی و بروز مشكلات متعدد فردی و اجتماعی ضرورت نگاهی دوباره به تربیت دینی احساس شد؛ كه در این میان نظرات مختلفی به چشم مي خورد.
1. عدّه ای با طرح عدم دخالت دین در تربیت انسان و ناكارآمدی آموزه های دینی كه ناشی از نگاه منفی به دین و عدم شناخت دقیق از مكتب تربیتی آن است. این بحث را همچنان رویكردی به مباحث قدیمی و مربوط به زمان نابالغی علم، تلقی مي كنند.
آنان تربیت را تنها بر مدار عقل و شناخت انسان از خودش استوار مي سازند، و قائل اند كه تنها علم، قابلیت شناسایی دقیق از آدمی را دارد؛ در این دیدگاه رابطه ای میان دین و تربیت وجود ندارد.
2. با ابطال نظریه علم گرایی مطلق، گرایشی به مباحث دینی و معنوی بروز كرد، اما در این رهیافت نیز بسیاری از ندیشمندان غربی رویكرد انسان را به دین غیر وحیانی و انسان محور كافی دانسته و راه های تربیتی برگرفته از آن را نیز برای هدایت انسان در مسیر پر پیچ و خم زندگی كافی مي دانند. در این نگاه، ملاك انسان، و نیازهای او و رفع آنها است. و در موارد نیاز به دین رجوع مي كند و با خرد خود از آن بهره مي جوید، اما هرگز خود را در اختیار دین قرار نمي دهد و نمي گذارد دین با راه های تربیتی خود برای او تصمیم گیری كند.
3. با توجه به ناكارآمدی دین (انسان محور) در همه ی شؤون و عرصه های زندگی و همه جانبه نیازهای مادی و معنوی او، ضرورت رویكرد به (دین وحیانی) احساس مي شود. در این نگاه به دین، كه دارای رویكردی زندگي مدار نیز مي باشد، دین در زوایای مختلف زندگی، نقش آفرینی مي كند و در متن زندگی حضور جدی و پررنگی دارد و پاسخگوی همه ی نیازهای اوست. در این نگاه به دین بحث از «دین و روش های تربیتی» ضرورت مي یابد زیرا:
بر این باوریم كه خالق یكتا كه به وجود آورنده و «ربّ» اوست بهتر از هر كسی انسان را مي شناسد و بر نقاط ضعف و قوت او آگاه است و كامل ترین راه را دانسته و بهترین مقصد نهایی را برای او رقم زده است.
پیامبران و امامان ـ علیهم السّلام ـ نیز كه انسان كامل و تربیت یافته همین مكتب بوده و بهترین مربیان هستند، آمده اند تا تربیت و هدایت انسان را عهده دار شده و راه درست را به او آموزش دهند، تا انسان پروردگار متعال را مالك و رب خویش قرار دهد و طرح تدبیر او را در زندگی به كار بندد و سرانجام به سعادت حقیقی رهنمون شده و به كمال واصل گردند.