براي تربيت بدني معناي مختلفي در نظر گرفته اند كه در كتب و تربيت به چشم ميخورد بعضي ميگويند: تربيت علمي است كه از طريق نسل بالغ درباره ي آنها كه رشد كافي نيافته اند به منظور پرورش جسمي، فكري و اخلاقي شان انجام ميشود تا آنها را براي عضويت در زندگي انساني آماده كند.
عده اي گويند: تربيت عبارت است از يك عمل عمدي و آگاهانه وداراي هدف كه به منظور رشد دادن يا ساختن و دگرگون كردن ونيز شكفتگي استعدادهاي مادر زادي او انجام شود . آنچه در تعريف تربيت لازم و ضروري است كه توجه شود و از خصوصيات و ويژگي هايي است كه تربيت بايد داشته باشد عبارت است از: آگاهانه بودن ، دائمي بودن، داراي هدف و جهت بودن، شكوفا نمودن نيروهاي فطري و استعداد غرائز ( در غير انسان) و كلا پرورش قواي جسمي و روحي و رواني انسان.
هر گاه از طرف فردي آگاه و تربيت يافته استعدادهاي انسان در راستاي مطلوبي شكوفا گشته و از قوه به فعليت در آيد تربيت در انسان صورت گرفته است.
مفهوم تعليم: تعليم يعني فراهم آوردن زمينه هاي و عوامل لازم براي فراگيري فرد. بعضي هم در معني تعليم ، انتقال معلومات به ذهن فرد را متذكر شده اند ومعتقدند كه علم از معلم به فرد منتقل ميشود ه در اصل تفاوت چنداني بين دو تعريف وجود ندارد.
تفاوت معناي تعليم و تربيت
الف: مفهوم تربيت گسترده تر از تعليم است، تعليم اختصاص به انسان دارد كه داري درك و فهم و شعور است و قدرت يادگيري دارد ولي تربيت در مورد موجودات فاقد شعور كه در عين حال رشد ميكنند نيزبه كار ميرود. براي مثال باغباني كه به پرورش گل و گياه مي پردازد و در حقيقت به تربيت و زمينه سازي براي فعليت رساندن استعدادهاي بالقوه گياه پرداتند بنابراين كار باغبان تربيت است نه تعليم دادن.
ب: هدفهاي تربيت نسبت به اهداف تعليم، از گستردگي بيشتري برخوردار است. در تربيت هدف اين است كه زمينه رشد و شكوفايي همه استعداد هاي دروني انسان اعم از جسماني و روحاني و عقلي و عاطفي رشد كند، در صورتي كه هدف در تعليم دادن معلومات يا افزايش آن در ذهن فرد است.
ج: تربيت عملي است و تعليم ذهني؛ افراد بسياري هستند كه نسبت به مسائل مختلف، علم و آگاهي زياد ميدارند ولي از آن همه علم و دانش در مقام عمل بهره اي نبرده اند.