انسان
ها به اقتضای زندگی اجتماعی همواره در پی اتحاد و همبستگی با هم نوعان خود بوده
اند که این اتحاد و همبستگی و پیوند خود بر دو نوع قابل تقسیم و دسته بندی می
باشد.
نوع
اول : اتحاد و پیوندی تصنعی و غیر واقعی است. به این صورت که دولت ها و حکومت ها و
اقوام و حتی اشخاص بر اساس مصلحت اندیشی و جلب منافع، در مقطعی از زمان با یکدیگر
پیوند تفاهم بسته و متحد می شوند. لکن این اتحاد مشروط به حفظ منافع طرفین است لذا
با نقض آن شرط، لاجرم این پیوند نیز می گسلد.
نوع
دوم : اتحاد حقیقی و پیوندی قلبی است که ابتدا درون و باطن انسان ها را تحت تاثیر
قرار داده، پس از آن در برون و اعمال و افعال ایشان بروز و ظهور می یابد.
این
اتحاد حقیقی از محتوا و طرز تفکری خاص تبعیت نموده و دیدگاه های ویژه ای را نیز
ارائه می کند از جمله اینکه:
الف- حقّ، تنها محور اتحاد حقیقی در عالم می باشد.
ب – حقّ، ماهیتا در بین تابعین خود ایجاد اتفاق، اتحاد و همبستگی نموده
و باطل، ذاتا تفرقه افکن و وحدت شکن می باشد.
پ – خداوند، مردم را به تبعیت از حقّ دعوت نموده و پیامبران و رهبران
الهی خود را به عنوان پرچم دار حقّ و برپا دارنده آن به میان مردم روانه نموده تا
تفرقه و نفاق را برطرف ساخته و ایشان را حول محور حقّ متحد نماید.
ت – انبیاء و پیام آوران الهی، ذره ای اختلاف نظر با یکدیگر نداشته و
خود الگوی کامل و نمونه عینی اتحاد می باشند.
د – در مقابل حزب خداوند که با تبعیت و دعوت به حقّ، ایجاد اتحاد می
نماید، جبهه شیطان قرار دارد که با ترویج باطل، میان مردم تفرقه می افکند.