مدت
زیادی از آغاز سالی که عنوان زیبای «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» را بر خود گرفته
نمی گذرد. نام با شکوهی که در میان جهانیان بانگی رسا برداشت و اعلان نمود که:
چرا
جنگ؟ چرا جدایی؟ چرا تفرقه؟ چرا تشتت؟
آیا
نمی توان همدل بود؟ آیا نمی توان متحد شد؟ آیا نمی توان در صلح زندگی کرد؟
اگر
چه انسان ها مختلفند لیکن انسانیت آنها ماهیتی است واحد، پس باید به سراغ نکته ای
رفت که انسانیت انسان ها پذیرای آن باشد، نکته ای اصیل، پایدار و حقیقی که قابلیت
و واجدیت ایجاد یک اتحاد واقعی را داشته باشد.
و
آن نکته نیست مگر کلمه «توحید» و عبودیت خداوند یکتا.
خداوند
تعالی خود نخستین منادی توحید بوده و هم او بندگان را به عبودیت خویش فرا خوانده
است. آنجا که می فرماید:
«یا
ایها الناس اعبدوا ربّکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون » (بقره/۲۱)
ای
انسان ها پروردگار خود را پرستش کنید، همان کسی که شما و پیشینیانتان را آفرید
شاید که پارسا و متقی گردید.
خداوند
بندگان را به اخلاص در عبودیت خود و دوری از مظاهر شرک و کفر و بت پرستی دعوت
نموده است، این دعوت نخستین بار در فطرت و سرشت آدمیان، نقش گرفته و سپس انبیاء و
فرستادگان خداوند، این ندا را در میان اقوام بشری تکرار کرده اند.
انسان
ها در فطرت خود می یابند که: به میل خود پای به این جهان ننهاده اند و پدید آورنده
ای آنان را پدید آورده. سراپا نیازند و صاحب اختیاری از برون، این نیاز و احتیاج
را برآورده می سازد. گرسنه می شوند، غذایشان می دهد. خسته می شوند، به خوابشان می
برد ، غمگین اند، شادشان می کند. شادند، در اندوهی ناشناخته فرو می برد. از جوانی
به پیری و از قدرت به ضعف می گرایند.