ژانرنوار ( 1979 – 1894 ) فرزند اگوست رنوار، نقاش بزرگ امپرسيونيست است. او با فاصلهيي بسيار از ديگران بزرگترين و تأثيرگذارترين كارگردان قبل از جنگ فرانسه است روي اين صفت بايد بسيار تأكيد كرد زيرا حفظ خصوصيات روحي و حياتي يك هنرمند ، خصوصياتي كه ناشي از يك قوميت و فرهنگ و پرورش آن قوم است و دميدن آن در آفريدههاي هنري، خبر از شخصيتي با شعور و آگاه و با فرهنگ ميدهد.
رنوار در جواني شيفته سينما شد. آن زمان حرفهاش سراميكسازي بود و بايد در نظر داشت كه اين هنر ظريف و مشكل كه اساسش بر دقت و ظرافت و ذوق تركيب اجزاء ريز و پديد آوردن يك فرمزيبا از آن اجزاء ريز است در ساختمان ذائقه سينمايي رنوار تآثيري بسزا داشته است. زيرا او در آينده نشان داد كه به فيلم نيز همچون سراميك مينگرد و از تصاوير پراكنده و كوچك، يك تركيب كلي بديع و زيبا ميآفريند.
رنوار از جهت شيوه برداشت هنري پيرو رئاليسم شاعرانه است يعني واقعبين است. حقايقي را كه ميبيند مي نمايد، اما به زباني لطيف و شاعرانه و عاري از خشونت تند و تلخ رئاليستها. آنچه ژان رنوار از آگوست رنوار به ارث برده است يك نظام فكري جالب يعني اخذ الهام از حقايق، دخل و تصرفي شاعرانه در آن و بيان آنها به زباني شاعرانه است. به گونهاي كه جاي پاي آفرينده به خوبي آشكار و مشهود است.