چکیده :
در جوامع امروز آموزش بيترديد نقش اصلي را در توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ايفا ميكند و عيار توسعه در هر كشوري را با ميزان سرمايهگذاري براي كودكان و نوجوانان آن كشور ميسنجند. دليلش هم روشن است. سرمايه اصلي كشور نيروي انساني است. در حال حاضر 15 ميليون دانشآموز حساسترين سالهاي زندگي خود را در مدرسه ميگذرانند، لذا توجه به اين قشر جامعه، نشانهاي است براي اثبات توجه به آينده. امروز وظيفه آموزش و پرورش تنها انتقال ميراث فرهنگي گذشته به نسل حاضر نيست. اگرچه اين هدف اهميتي در خور توجه دارد. اما اين دانش زماني ارزشمند خواهد بود كه دانشآموز علاوه بر سلامت ذهني به لحاظ روحي و جسمي هم در سلامت باشد و در سايه اين سلامت آمادگي ورود به جامعه بزرگتر را داشته باشد. در اين رهگذر ورزش وسيلهاي بسيار مناسب براي ايجاد چنين فضايي است. از سال 1306 به صورت رسمي و اجباري بنا شد كه تمام دانشآموزان روزانه يك ساعت درس تربيت بدني را بگذرانند. از آن تاريخ تاكنون 82 سال ميگذرد. در طول اين سالها ورزش مدارس دستخوش كمترين تغيير و تحول بوده است و زنگ ورزش به نوعي ساعت فراغت براي دانشآموزان به حساب ميآيد. حتي برخي مديران و معلمان هم با استفاده از اين زمان به تدريس دروس خود ميپردازند، اين در حالي است كه حساسيت سني دوران دانشآموزي بر هيچ كس پوشيده نيست.
در هرم مولر آمده است كه ورزش دانشآموزي بايد در قاعده قرار گيرد و بعد از آن ورزش همگاني قهرماني و حرفهاي. در اين شرايط است كه هرم پايدار ميماند. وقتي قاعده باريك باشد راهي وجود ندارد. طبق برنامه درسي ايران دانشآموزان بايد 12 سال درس تربيت بدني بخوانند اما اگر از يك ديپلمه خواسته شود 15 دقيقه نرمش صحيح انجام بدهد نميتواند و نميداند. شايد دليل اين باشد كه نيروهاي متخصص اين درس را تدريس نميكنند و چون خودشان اين كار را بلد نيستند به دانشآموزان هم چيزي نميآموزند. بنده در اقدام پژوهي فوق تصميم بر اين گرفته ام كه راهكار هاي علاقه مند كردن دانش آموزان را به درس تربيت بدني مورد بررسي و تحليل قرار دهم.
اينجانب …………………….. پس از چند جلسه كه در اين مدرسه مشغول شدم متوجه شدم كه دانشآموزان اين مدرسه به درس ورزش علاقهای نشان نمیدهند و حرکات ورزشي را بسیار كند انجام میدهند. و بیشتر والدین از هر معلمی وضعیت درسی فرزند خود را جویا می شوند به جز معلم ورزش!