چكيده
یکی از مسائل و مشکلاتي كه دبيران با آن روبرو هستند ، کار با دانشآموزانی است که دچار مشکلات رفتاری و عاطفی هستند. این گروه از دانشآموزان نمیتوانند در مدرسه براساس هنجارها رفتار کنند. دبيران و دبیران امروزی با مسائل پیچیدهای روبهرو هستند که در گذشته رواج کمتری داشته است. یکی از این مسائل و مشکلات، کار با دانشآموزانی است که دچار مشکلات رفتاری و عاطفی هستند. این گروه از دانشآموزان نمیتوانند در مدرسه براساس هنجارها رفتار کنند و در نتیجه بر عملکرد آموزشی تاثیر نامطلوبی بر جای میگذارند. با دانشآموزان دچار مشكلات عاطفي چگونه رفتار كنيم؟ دانش آموزانی با کاستی های توجه، دانش آموزان افسرده، دانش آموزان ضداجتماعی و … جزو این گروه هستند. در واقع این دانش آموزان از خود رفتارهایی بروز می دهند که ممکن است براحتی زمان و انرژی زیادی از دبير را هدر دهد، با این حال هنوز هم بسیاری از متخصصان بر این باورند که دبير مهم ترین عامل تعیین کننده کیفیت برنامه های آموزشی برای دانش آموزانی است که با مشکلات رفتاری و عاطفی روبه رو هستند و می توانند در آموزش به این دانش آموزان نقش اصلی را ایفا کنند. آنان مسوول تهیه برنامه درسی، تعیین هدف های دانش آموزان و تشویق و تدارک آنها برای رسیدن به این اهداف هستند. می توان گفت به دلیل مشکل دار بودن این دسته از دانش آموزان، دبيرانشان باید الگوی رفتاری مناسب برای آنان باشند. دبيران باید رفتار مهرانگیز، مودبانه و دوستانه ای را به نمایش بگذارند. همه دانش آموزان در جریان درس خواندن و یادگیری باید احساس سلامت، ایمنی و حمایت کنند و در این میان دانش آموزانی که با مشکلات عاطفی و رفتاری روبه رو هستند و اغلب زندگی آشفته ای دارند، باید بیشتر مورد حمایت قرار گیرند. اينجانب مریم نادری در اقدام پژوهي فوق سعي بر اين داشته ام كه با استفاده از روش هاي نوين تدريس اين مشكلات را در دانش آموزان برطرف نمايم.
اينجانب …..مدت …سال است كه در آموزش و پرورش خدمت مي كنم و هم اكنون در پایه هفتم این آموزشگاه با 13 نفر دانش آموز مشغول به تدريس درس ریاضی هستم اوايل سال تحصيلی بود که هر جلسه به کلاس وارد می شدم، مي ديدم يک سری از دانش آموزان مي خواهند قدرت بدنی خود را به ساير بچه ها، نشان داده و قلدری کنند و براي ديگر دانش آموزان مزاحمت ايجاد مي نمودند. همچنين هميشه مي ديدم دو نفر از رديف آخر کلاس موقعي که از نظر آنها من متوجه نبودم سر خود را پايين انداخته و مشغول يک کاری هستند. برای متوجه نمودن آنها به تدريس و اشتباه خود از برنامه ی انضباطي ده مرحله ای مانند استفاده از الگوسازی مثبت و سئوال نمودن(هوک، پيتر، و واس، اندی،2004) سعي نمودم آنها را به انتخاب رفتار مناسب هدايت نمايم ولي آنها باز هم به کار خود ادامه مي دادند تا اينکه مجبور شدم جهت بررسي موضوع به آنها در کلاس نزديک شوم. مشاهده کردم که روی صندلي خود عکسي را کشيده و کتابي غير از کتاب ریاضی در دست دارند اولش ناراحت شدم ولي سريعاً خودم را کنترل نموده و بر نقاشي زيبايي که کشيده بودند آفرين گفته و گفتم به جای اين، تصوير يک گل را مي کشيديد. در جواب گفتند « برايمان فرقي نمي کند فقط منتظر بوديم يک نفر بياييد و به ما به خاطر نقاشي هايي زيبايي که مي کشيم آفرين بگويد ».
علاوه بر موارد مذکور هر جلسه که درس جلسه ی قبلي را سئوال مي کردم هيچکدام از بچه ها به غير از تعدادی اصلاً درس را آماده نمي کردند. بي حال و بدون انگيزه مي ديدم که در کلاس اينجانب حضور دارند. برخی از آن ها بی مورد اجازهی بیرون رفتن از کلاس را میگرفتند، چند تا از دانشآموزان سرشان را روی میز خود گذاشته چرت می زدند یا سر مدادشان را می جویدند. گاهی اوقات کتاب ریاضیشان را نمیآوردند و هنگام انجام تمرینها، دائم در کلاس راه میرفتند. در واقع آن چه بیش از هر چیز مرا متعجّب میکرد، کمتحرکی و بیتوجهی آنان نسبت به درس ریاضی بود، زیرا آنها در زنگهای دیگر فعال و پرتحرّک بودند و برای انجام دادن فعالیّتهای مربوط به درسهای دیگر میل و رغبت زیادی از خود نشان داده و فعالیتهای مورد نظر را به خوبی، کامل و تمیز انجام میدادند، اما درکلاس ریاضی علاوه بر این که غیرفعال بودند، تکالیف و فعالیتهای مربوطه را نیز کامل و مرتب انجام نمی دادند!