«چکیده»
درتمام مدتی که درس انشا ونگارش راتدریس می کردم همیشه بی توجهی وبی علاقه گی خاصی که دانش آموزان نسبت به این درس داشتند ذهن مرا به خود مشغول کرده بود تاعلت این امر رابیابم معولا درساعات انشا ابتدا موضوع انشایی رابه بچه ها می دادم وزمانی که آنها دست به کار نوشتن درباره ی موضوع جدید می شدند به دلیل کمبود وقت عده ای ازدانش آموزان رابرای خواندن انشایی قبلی خود انتخاب می نمودم وانشای بقیه ی دانش آموزان راخودم می خواندم ونمره می دادم. باخودهرچه فکر می کردم وسنگین وسبک می نمودم این وضعیت رازیاد مطلوب خود ودانش آموزان نمی دیدم وزیاد ازاین شیوه نه خودم ونه دانش آموزان لذت نمی بردم .حتی گاهی اتفاق می افتاد که همکاران دیگر تقاضا می کردند که زنگ انشارابه آنها اختصاص دهم! ضعف وکم کاری که دانش آموزان درساعت انشا ونگارش ازخود نشان می دادند مرابرآنداشت که این مسئله رابه صورت موشکافانه ای ،مورد کنکاش و وبررسی قرار دهم واین کلاس ها رااز یک نواختی خارج سازم. همین امر باعث شده دست به تحقیق وتنحص دامنه داری بزنم به همین خاطر برای شروع به صاحبان اصلی این درس که همان فراگیران می باشند ؛رجوع نمودم که با جوابهای خود کلید خیلی ازسوالهای من شدند،سعی کردم که ازنظرات دیگر همکارانم نیز بهره بگیرم.که بامساعدت مدیرآموزشگاه مقدور شد. همچنین طرح خودرا درانجمن اولیا ومربیان آموزشگاه ودرگروههای آموزشی منطقه نیز مطرح نمودم.که درآن جا چندتن ازهمکاران همراه وهم گام من شدند وقبول نمودند که مرایاریدهند تاشیوه های مختلف تدریس انشا رابه اجرا درآوردیم. نتایج حاصله بسیار مطلوب وحتی دربرخی موارد فراتر ازانتظار من بود وبعداز اجرا تاثیر شگرفی درکلاس های انشا به جا گذاشت.