سایت کاریابی جویا کار

برای عضویت در کانال فرهنگیان در تلگرام کلیک کنید

گزارش تخصصی معلمان بررسی رابطه بین اوقات فراغت و انگیزه درسی و تحصیلی در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی

دسته بندي: مقالات / تحقیقات فرهنگیان / گزارش تخصصی
21 اسفند

مقدمه

اوقات فراغت اگر چه فرصت، نعمت و سرمایه، ارزشمندی است که باید قدر آن را به خوبی دانست لیکن از جهت عدم توجه به برنامه ریزی مناسب و بهره گیری لازم از آن، می تواند به مسأله، معضل خطرناکی برای نسل نوجوان و جوان و دانش آموز و دانش آموز و همه اقشار جامعه تبدیل گردد. لازمه بهره گیری بهینه از این فرصت سازنده و ارزنده، محصور کردن و حفظ کردن آن از طریق طرح های آموزشی، تربیتی و سرگرمی های مفید و ایجاد فرصت های جدید تجربی خارج از محیط های رسمی کار و درس و مدرسه می باشد. باید اوقات ارزشمند و طلایی را آن گونه حفظ کنیم و بسازیم که شیطان و شیاطین برایش برنامه ریزی نکنند. آری اگر عقل فردی و مدیریتی جامعه برای این امر مهم اقدام نکند نفس و شیطان برای آن برنامه ریزی می کنند و آن را در جهت اهداف سو به کار خواهند گرفت. ضرورت اوقات فراغت و چگونگی گذراندن آن را با سختی از دکتر تی بی شپرد آغاز می کنیم. بسیاری از توفیقات عقل ساز و حکمت آموز در اوقات فراغت آدمی حاصل می گردد او در توضیح این حقیقت می گوید: کارگران و آنان که در حجم پایان ناپذیر کارهای پیش پاافتاده و روزمره که هرگز پایانی ندارد، گرفتارند، شانس و فرصت چندانی در دست یافتن به حکمت و معرفت ندارند. فلسفه، سیاست، هنر، ادبیات، موسیقی و معرفت تنها به کسانی تعلق داشته و دارد که سعادت سرنوشت برای آن ها فرصتی فراهم آورده باشد تا بیندیشند و تأمل کنند و به تحقیق و مطالعه ومشاهده و تجربه بپردازند( امین انور، 1373).بخش اعظم مشکلات آموزشی، تربیتی، روانی و رفتاری و اجتماعی نسل جدید و جوان جامعه امروزی ما، اعم از دانش آموزان و غیره ناشی از عدم امکان تجربه کردن فرصت ها و تسهیلاتی که در فضای خارج از آموزشگاه ها و نظام تعلیمات مدرسه ای و دانشگاهی برای کسب معلومات، درک فضیلت ها و لذت ها و مهارت ها و کارآمدی ها می باشد( همان منبع). بیان مسألهبدون شک دانش آموزان هر جامعه، سرمایه های گرانبهایی اند که اگر مورد بی توجهی قرار گیرند در تصمیم گیری ها مدنظر نباشند، آن جامعه دچار خسران زیادی خواهد شد، با نگاهی به ارقام بودجه کشورهای صنعتی و پیش رفته در مقایسه با کشورهای جهان سوم فاصله زیاد بین آن دو را می توان دید. بسیاری از کشورهای توسعه یافته معتقدند که هر چه در این ارتباط هزینه کنند، تبدیل به سرمایه های دیگری در ابعاد مختلف آن کشور خواهد شد. در میان دانش آموزان با توجه به دانش آموزان متوسطه جایگاه ویژه ای دارد. زیرا علاوه بر این که در آینده نزدیک می توانند در امور جامعه مؤثر واقع شوند. در زمان تحصیل هم به دلیل ویژگی های خاصی که دارند، قادرند منشاء حرکت های سازنده یا مخرب شوند. بدین لحاظ هر چه به این نیروی خارق العاده توجه شود از قدرت خروشان و پر تحرک آنان می توان بهره جست و هر چه به بوته فراموشی سپرده شوند، این سیل عظیم می تواند خسارت زیادی را به وجود آورد، سؤالی که در این جا مطرح است این است که در برابر هدر رفتن فرصت های جوانی چه کسانی مسئولند. بدیهی است که نظام تعلیم و تربیت به تنهایی نمی تواند در تربیت و استفاده صحیح از جوانان موفق شود. یکی از موضوعات بسیار مهم برنامه ریزی برای اوقات فراغت دانش آموزان می باشد که اگر اصولی و حساب شده باشد می توانند زمینه رشد و تعالی جامعه مهیا کنند و کشور را از آسیب ها و خطرات احتمالی که ممکن است در اثر بی توجهی به این امر گریبان گیر کشور شود مصون بدارد. فلسفه اوقات فراغت از پیچیدگی، تنوع و تفاوت های بنیادی برخوردار است هر فرد بر اساس تفاوت های زیست شناختی( بیولوژیک) فرهنگی، نگرش و تجربیات گذشته و اهداف و مقاصدی که برای آینده خود دارد، تعبیر متفاوت و یا متضاد نسبت به دیگران از تأمین اوقات فراغت و چگونگی تأثیر آن به انگیزه دارد. اگر ما بتوان تأثیر و تأثری را که این دو اثر انگیزه و اوقات فراغت یکدیگر دارند را به درستی مشخص نمائیم قدم مثبتی در راه کسب هر چه بهتر علم و دانش همراه با لذت بردن از زندگی برداشته ایم( امین انور، 1373). هدف از بررسی رابطه بین اوقات فراغت و انگیزه تحصیلی دانش آموزان دبستان های پسرانه یا دخترانه شهرستان نهاوند می باشد و قصد بر آن است که آیا رابطه ای بین این دو وجود دارد یا نه. تعریف نظریتعریف اوقات فراغت:• اوقات فراغت را غالباً به معنای بی کاری، اوقات غیر موظف، ساعات بدون بهره، اوقات غیر رسمی و … تلقی می کنند. یا به عبارتی وقت فراغت زمانی است که احساس مسئولیت فرد در آن شرایط به پایین ترین و ضعیف ترین درجه خود برسد( عصاره، 1377). انگیزه:• انگیزه عبارت است از نیروی محرک درونی افراد که آن ها را وادار به انجام عملی می نماید. پیشرفت تحصیلی:• پیشرفت تحصیلی را می توان گام هایی به جلو برای استفاده بهینه از استعداد و توانایی های خدادادی امکانات و منابع آموزشی جهت کسب بیشتر علوم و معرفت انسانی تعریف نمود. انگیزه تحصیلی:• انگیزه در واقع همان نیروی محرک انسان برای انجام رفتارها و اعمال او می باشد به گونه ای که اگر فردی از انگیزه کافی برای انجام یک فعالیت برخوردار نباشد، آن کار را ترک خواهد کرد( هرسی و بلانچارد، 1374). • انگیزش:• عبارت است از تمام عوامل درونی( آگاهانه و ناآگاهانه)، آماده کنند. انسان به تحقیق بخشیدن به بعضی از اعمال، گرایش و اهداف(همان منبع). • انگیزه فرایندی است که طی آن فعالیت هدف محور برانگیخته و حفظ می گردد. انگیزه، یک فرایند است نه یک فرآورده.• اوقات فراغت در لغت جمع کلمه وقت یعنی هنگام ها، روزگارها و ساعات تعریف شده است. در زبان فارسی فراغت در لغت به معنای آسودگی و آسایش است. در معنای دیگر آمده است که فراغت در لغت به معنای فراغ آسایش، آرامش و استراحت است و آزاد بودن از کار روزانه و هرگونه مجال و فرصت دیگر نیز معنی می گردد. ضرورت و اهمیت تحقیق: همان طور که می دانید اهمیت یافتن اوقات فراغت در جامعه امروز آن چنان محسوس و ملموس است که با اندک توجهی به انتظارات و روحیات مردم می توان به آن پی برد. چون که اوقات فراغت بخش مهمی از زندگی دانش آموزان برای گذراندن اوقات فراغت آن ها اقدام کنیم می توانیم باعث ایجاد و انگیزه کافی در آن ها برای پیشرفت در کلیه مراحل زندگی و هم چنین درس خواندن آن ها باشیم و زمینه لازم را برای پیشرفت جامعه فراهم کنیم و از هدر رفتن هزینه ها و بودجه های سالیانه جلوگیری کنیم( امین انور، 1373). فراغت:در واقع در زمان و فرصتی است که یک فرد رشد یافته و مسئولیت پذیری در طول زندگی خود فارغ از انجام کارهای مؤظف و بعد از پرداختن به امور دینی و عبادی باید با میل و رغبت و اراده شخصی و در نهایت آزادی از آن بهره گیرد و به فعالیتی بپردازد که آن را دوست می دارد( امین انور، 1373). زمان فراغت:ارزشمند ترین لحظات، ساعات و روزهای زندگی انسان است که ارزشمندی اوقات فراغت به موازات رشد فکری و توسعه قابلیت های شخصی و مسئولیت پذیری های خانوادگی، حرفه ای و اجتماعی، مضاعف می گردد در زندگی کودکان و نوجوانان، در اوقات فراغت به زمانی معنا و مفهوم روشن و ارزشمند پیدا می نماید که حضور مؤظف در مدرسه و انجام تکالیف مکلف را برای نخستین بار تجربه می کنند. در روزهای سال تحصیلی، ساعات خارج از مدرسه و زمانی که دانش آموزان تکالیف آموزشگاهی را انجام داده اند و فارغ از برنامه های معمولی روزانه فرصتی می یابند که با انگیزه شخصی و آزاد به هدایت و نظارت اولیاء و مربیان در این زمینه می تواند فوق العاده پرثمر و پربرکت باشد( امین انور، 1373). اما تعطیلات تابستانی برای اکثر دانش آموزان از اهمیت ویژه ای برخوردار است، تعطیلاتی بسیار طولانی و افزون بر یک صد روز!؟ اوقات فراغت، به ویژه در روزهای نسبتاً طولانی هم چون تابستان، علاوه بر این که مناسب ترین بستر پس از شکستن عادت های نامطلوب توسعه مهارت های شناختی و فعالیت های جسمی و حرکتی، زدودن غبار اضطراب و پریشانی های فکری، دست یابی به سلامت و آرامش روانی و اعتلای شخصیت و حضور فعال در عرصه های زندگی اجتماعی و تعامل بین فردی است، بهترین فرصت برای ظهور و پیدایش خلاقیت های ذهنی و نوآوری های فکری است، چرا که کودکان و نوجوانان و جوانان درطول سال تحصیلی یا حین انجام وظایف مؤظف، فرصت چندانی برای پرداختن به اندیشه های بدیع و ایده های نو و تجربه مفروضات فکری خود نمی یابند و لذا در زمان فراغت، بستر بروز و ظهور نوآوری های ذهنی، خلاقیت ها و تولیدات برتر فکری و تجربه باورهای مولد است( عصاره، 1377). تجارب محققان خلاق و اندیشمندان نوآور در عرصه های علوم و فنون برتر، حاکی از آن است که جوانه های خلاقیت ذهنی آن ها در اوقات فراغت بارور گردیده است. زیرا اشتغالات مکلف و متعهد بودن به انجام مسئولیت های مؤظف نمی گذراند اندیشه های خلاق به راحتی شکوفا شوند. بنابراین بارور شدن اندیشه های خلاق و تولیدات برتر ذهنی مستلزم آزادی و اختیار، میل و اراده، قدرت انتخاب و بهره گیری از اوقات فراغت، به دور از وظایف مؤظف و تکالیف مکلف است. اوقات فراغت همانند شمشیر دو لبه است چرا که از یک سو هموارگر بستر پیدایش و ظهور و بروز خلاقیت ها و نوآوری های فکر است و از سوی دیگر می تواند زمینه آسیب پذیری های فردی و اجتماعی را فراهم کند. متأسفانه اغلب آسیب پذیرهای کودکان و نوجوانان در جوامع مختلف، در ایام اوقات فراغت صورت می پذیرد. تعطیلات آخر هفته تعطیلات عید نوروز، تعطیلات طولانی تابستان اگر به گونه ای بایسته و شایسته و با راهنمایی و آموزش های لازم مورد بهره گیری کافی و وافی قرار نگیرند ظرفیت آسیب پذیرهای فردی و کژروی های اجتماعی نوجوانان را مضاعف می کنند. صرف فراهم نمودن امکانات ورزشی با تدارک کلاس های تقویتی و کمک آموزشی و طراحی برنامه های متنوع هنری و فرهنگی، نمی تواند میزان آسیب پذیری فکری و رفتارهای نوجوانان را به حداقل برساند. آن چه بیش از همه می بایست مد نظر قرار گیرد، ایجاد نگرش و بازخورد مثبت و هدفمند در میان اولیاء و مربیان، به ویژه نوجوانان نسبت به اهمیت و ارزشمندی اوقات فراغت و قدرت خلاقیت و نوآوری ایشان در این ایام است( کارل گوستاو، 1376). بدیهی است همان طوری که پیش تر نیز اشاره گردید، اگر برنامه های تدارک دیده شده برای کودکان و نوجوانان در این فراغت همراه با اجبار و تحصیل یا چشم و هم چشمی و صرفاً برای رضایت خانواده باشد یا نوجوانان از روی بی میلی و بی تفاوتی و اکراه بدان بپردازند نمی تواند چندان مفید و پربرکت باشد. تابستان به شیوه های مختلف زمینه رغبت و تمایل و انگیزه حضور و فعالیت در ایشان فراهم گردد. بدیهی است که طراحی یک برنامه جامع و متنوع برای نوجوانان و جوانان با مشارکت و مشورت خودشان و نقش آفرینی الگوهای مطلوب و محبوب در این امر می تواند زمینه خلاقیت های فکری آن را فراهم کند و آسیب پذیری های اخلاقی، رفتاری و اجتماعی را به حداقل ممکن برساند. شایان ذکر است که مشغولیت های انفعالی در این فراغت، نظیر نشستن در مقابل تصاویر تلویزیونی و ویدئویی برای چندین ساعت و سرگرم شدن یا بازی های کامپیوتری و اینترنت برای ساعت های طولانی، غالباً آسیب پذیری های روانی و فکری و مشکلات رفتاری قابل توجهی را می تواند در پی داشته باشد. اعتیاد به دستگاه های صوتی، تصویری و کامپیوتر و اینترنت از جمله مشکلات بسیاری از نوجوانان و جوانان حتی بزرگسالان در دنیای امروز است لذا شایسته آن است که اولیای ارجمند در کانون خانواده ها زمینه هایی فراهم کنند که در ایام تابستان بی نظمی های فکری و رفتاری و مشغولیت های طولانی مدت انفعالی بر زندگی ایشان و فرزندانشان غالب نگردد. توصیه پژوهشگری علوم ارتباطات بر این مبناست که نوجوانان دانش آموز در شبانه روز حداکثر بیش از دو ساعت در مقابل دستگاه های تصویری نظیر تلویزیون، ویدئو، کامپیوتر و بازی های کامپیوتری قرار نگیرند. برای مصونیت هر چه بیشتر نوجوانان در برابر اعتیاد الکترونیکی بهتر آن است که همه وسایل و دستگاه های تصویری و صوتی در اتاق نشیمن عمومی خانواده قرار داشته باشد و از اختصاصی کردن این دستگاه ها در اتاق خاص فرزندان اجتناب شود( پاول هنری، 1367). ورزش و کارکردهای مختلف آنحرکت و جوشش از ویژگی های ذاتی و انسان است و نشانه سلامت و نشاط و پویای اوست. بی اعتنایی به این ویژگی ذاتی یا بازدارندگی انسان از جوشش و تحرک در حقیقت خلاف مقتضای طبع انسان حرکت کردن است و موجب افسردگی و بروز بسیاری از نابه هنجار ها در انسان می گردد و اصولاً بی توجهی به استعداد هایی که خداوند حلیم در درون بشر نهاده به معنای مهمل انگاشتن آن استعداد در انسان است و موجب نقض و عیب در مسیر کمال انسان می گردد. ورزش در حقیقت نوعی فعالیت و حرکت سامان یافته که شکوفا کننده بسیاری از استعدادهای خدادادی در انسان است( پاول هنری، 1367). همان گونه که استحضار دارید انسان دارای دو بعد جسمانی روحانی است، اما در عین حال که عامل رشد، تعالی و بالندگی انسان در روح و بعد روحانی و عقلانی است که انسان را به اعلی علیین می کشاند، ولی این رشد و پویایی و تعالی در کالبد و شکل ظاهری انسان که هر آن جسم و بدن است سامان می یابد. بدیهی است زمان عقل و روح جان می تواند به مقتضا و ماهیت خود عمل نماید که در جسم و تنی با نشاط، سالم و قوی، قرار و دوام یابد و گرنه قفس تنگ، خسته، دردمند، نحیف و رنجور تن، عقل و جان و روان انسان را آن چنان متأثر می سازند که قدرت هرگونه رشد و تحرک و پویایی را از او سلب می نماید به همین دلیل گفته می گردد. عقل سالم در بدن سالم است. وقتی جسم و تن و ارائه جان انسان سالم باشد، روح، آزاد و سبک بال و بدون مضایق و تنگناها نمی تواند از این سکوی قوی و پابرجا به پرش و جهش و تکامل و صعود برسد. توجه اسلام به سلامت و رعایت بهداشت جسم و تن، نظافت و استحمام، مسواک کردن و تعیین مجازات الهی برای لطمه زنندگان به جسم و تن خویش در همین راستاست. اگر حفظ نعمت های الهی یک وظیفه مقدس تلقی شود، مگر می گردد در حفاظت و حراست از مهم ترین گوهر و نعمت وجودی انسان که همان سلامت بدن و جسم است غفلت شود. نکته دیگر این که توجه به سلامت جسم و ورزش جزء لاینفک تعلیم و تربیت است، چون تربیت حقیقی تربیتی همه بعدی است که هم موجب رشد و تعالی روح شود، هم پرورش دهنده عقل و تفکر باشد، هم عواطف را لطیف نماید و جهت بخشد، هم قدرت آفرینندگی و هنر انسان را متجلی سازد و هم به جسم انسان سلامت و شور و نشاط و تحرک بخشد، و گرنه آن تربیت ناقص خواهد بود( همان منبع). کارکردهای مختلف ورزش:امروز ورزش فقط در انجام یک سلسله تمرین های جسمانی خلاصه نمی گردد بلکه کار کارکردهای فراوان و همه بعدی پیدا نموده است. امروزه ورزش بخشی از فرهنگ جوامع شده است، چون بین فرهنگ و ورزش رابطه تنگاتنگی وجود دارد. ورزش تمرینی برای رشد اخلاق و جوانمردی است. ورزش عامل تقویت اراده، پایداری و کنترل هوای نفس است. امروز جوانمردی و شجاعت معنا و مفهوم ویژه ای می یابد و فقط در زور و بازو خلاصه نمی گردد. چنان چه گفته شده: گر بر سر نفس خود امیری مردی گر برگردی خرده، نگیری مردی مردی نبود فتاده را پای زن گر دست فتاده ای بگیری مردی ورزش با اخلاق و ادب و تواضع همراه است و قهرمان کسی نیست که بر مردم سلطه جوید و تفاخر ورزد، بلکه ورزش اصیل به انسان خصلت و جوانمردی و تواضع می آموزد تا در اوج قدرتمندی آرام، متواضع و کم آزار باشد( آندره، 1371). امروز حتی ورزش جزئی از دین و آرمان و اعتقادات ماست. چون تلاش برای سلامت، نشاط و پایداری زمینه ای برای خداپرستی و عبودیت بهتر است، آن چنان که در دعای کمیل می خوانیم قو علی خدمتک جوارحی. و انسان قوی، سالم و پر نشاط، سلامت و نشاط خود را در مسیر طاعت الهی قرار می دهد. چنان که امیر مؤمنان فرموده اند: فاذا قویت علی طاعته الله سبحانه- اگر قوی شدی قوتت را در مسیر اطاعت خدای بزرگ قرار بده( همان منبع). با مروری بر سرود رسمی المپیک که در سال 1917 یعنی( 44 سال پیش) سروده شده به خوبی در می یابیم که ورزش از قدیم همراه با اخلاق و خداپرستی بوده است ترجمه سرود چنین است: ای روح جاودان ازلی، ای خالق حقیقت و زیبایی و نیکی، نور خود را ظاهر کن و بر ما بیفشان بر این خاک و در زیر این آسمان، که اول بار آوازه ابدی تو را شهادت داده است. همان گونه که ملاحظه می نمائید حتی ورزش بین المللی نیز متأثر از اخلاق و فرهنگ دینی بوده است( آندره، 1371). کارکرد اجتماعی:کارکرد دیگر ورزش آماده کردن نسل جوان برای ورود به عرصه های اجتماعی است در میدان های ورزشی که روحیه مشارکت پذیری، جمع گرائی، تعاون، مسئولیت پذیری، وحدت، قانون مداری، رقابت سالم توأم با رفاقت، استقامت، تلاش برای پیروزی، تقویت اراده، پذیرش شکست و تلاش برای جبران آن شکل می گیرد و محلی برای تمرین شایسته سالاری است( آندره، 1371). کارکرد سیاسی ورزش:امروزه ورزش کارکرد سیاسی نیز دارد حضور قهرمانان ما در کشورهای بیگانه و پیروزی آنان بر حریفان و بر افراشته شدن پرچم جمهوری اسلامی ایران و کسب مدال و افتخار بین المللی موجب مطرح کشور، آرمان ها و اعتقادات آن در دنیا و زمینه ای برای تبادل فرهنگ هاست. البته نباید برد و باخت در میدان های ورزشی به نحوی غلط در جامعه ترویج شود که به منزله برد و باخت منزلت ملی و از دست دادن آرمان و مرام یک ملت تلقی شود( آندره، 1371).بدیهی است وقتی از جوان، سلامت، شور و نشاط و ورزش سخن گفته می گردد هیچ تفاوتی بین دختران و پسران و زنان و مردان نیست به ویژه وقتی که دانش آموزان مورد بحث قرار می گیرند و نیمی از دانش آموزان مورد بحث قرار می گیرند نیمی از دانش آموزان ما را دختران تشکیل می دهند که در پرداختن به آن ها که حدود 9 میلیون نفرند به شدت موضوعیت می یابد( همان منبع). علی الخصوص وقتی بیشتر توجه و دقت کنیم در می یابیم که توجه به این نیمه جمعیت، نیم دیگر را نیز متأثر می نماید و باور کنیم که زنان در عین حال نیمی از جامعه اند سازنده، پرورش دهنده و تولید کننده نیم دیگرند، آن موقع با حساسیت ویژه ای به این قشر عظیم و مؤثر نگریسته می گردد. متأسفانه تاکنون نگاه و نگرش مسئولان و برنامه ریزان نسبت به این ویژگی و این نیم جمعیت از روی غفلت و بی توجهی بوده است و این غفلت ها از ویژگی روحی، جسمانی زنان و دختران، خلاء هایی در ابعاد مختلف بر جامعه ما تحمیل کرده که جبران ناپذیر است یا به سختی و در ظرف زمانی بسیار گران قیمت و طولانی جبران خواهد شد. تاکنون نگاه های برنامه ریزان مردان و پسرانه بوده است. مجتمع های ورزشی با نگاه پسرانه ساخته شده، کانون ها و پارک ها به این نگاه ساخته شده است. مدارس ما با این نگاه ساخته شد، بدین جهت هم اکنون وضعی را مشاهده می کنیم که جبران آن بستگی به سادگی میسر نیست و به ویژه ویدئولوژیک زنان و دختران مسئولیت مادری و شوهرداری آن ها ویژگی خانه داری و بچه داری و دیگر ویژگی های آن ها نیازمند تسهیلات و امکانات خاصی متناسب با آنان می باشد، لذا غفلت از آن موجب بروز بسیاری از بیمار ها، فقر حرکتی و نارسائی های جسمی و روحی در آنان شده است( همان منبع). تذکراتی چند:ذکر تذکراتی درباره نحوه نگاه و نگرش ما به ورزش و تربیت بدنی مشخص می نماید: • ورزش هدف نیست، بلکه ابزار و وسیله ای مناسب برای وصول به اهداف تعالی تر است و اگر هم اهدافی برای آن ترسیم می گردد اهداف واسطه ای و مقدمی برای وصول به اهداف متعالی تر است. • ورزش باید عمومی باشد، یعنی نباید در انحصار عده ای خاص باشد، به نحوی که برای همیشه عده ای ورزشکار باشند و عده ای تماشاچی. • ورزش قهرمانی هدف نیست، بلکه وسیله ای برای نشان دادن قله ها و ایجاد انگیزه و شور و نشاط و تحرک بیش تر است، و لذا نباید ورزش قهرمانی بر ورزش عمومی سایه افکند و نباید از کیسه ورزش عمومی به نفع ورزش قهرمانی مصرف شود. • ورزش آموزشگاهی شالوده ی ورزش عمومی و ورزش قهرمانی است، غفلت از ورزش آموزشگاهی و تربیت بدنی کودکان و نوجوانان موجب از دست رفتن بسیاری از فرصت هایی است که همه در بزرگی جبران ناپذیر خواهد بود، لذا اولویت برنامه ریزی و سرمایه گذاری می بایست در بخش ورزش آموزشگاهی انجام گیرد. • ورزش و تربیت بدنی مختص پسران و مردان نیست، زنان و دختران نیز همانند پسران و مردان و حتی بیشتر از آن نیازمند تحرک، نشاط، پویائی و سلامت تن و روان می باشند. و در دین و آئین و مرام و مکتب اسلام هیچ منعی برای ورزش دختران و زنان وجود ندارد، بلکه موانع و محدودیت ها در نوع امکاناتی، ویژگی ساختمان ها و میدان های ورزشی مختص به آنان است که متاسفانه عدم نگاه درست و مزمن، کهنه و تاریخی در بخش ورزش زنان و دختران کشور گردیده است. • شکست و پیروزی در ورزش نباید شکست و پیروزی در آرمان و اعتقاد و از دست رفتن هویت ملی و فرهنگی تلقی شود که این یک افت بزرگ و انحرافی و خطرناک در مسابقات داخلی و خارجی است. در نهایت می بایست زمینه هایی برای عبرت آموزی و تمرین شکست و پیروزی های اجتماعی و آموزشی برای نحوه ی جبران باشد. باید از پیروزی ما خوشحال شویم نه مغرور، اما نباید از شکست ها ناامید و مأیوس شویم، بلکه باید عبرت بگیریم و به دنبال جبران و رفع نقایص خود و ترمیم آن باشیم و رسانه های ارتباطی نیز باید از ایجاد این نگرش تلاش کنند تا احساس گرائی در ورزش به عقل گرائی و هدف مندی تبدیل گردد. نکته آخر این که ورزش اگر چه زمینه ای مناسب تر برای پر کردن و به عبارت بهتر غنی سازی اوقات فراغت است ولی یک پدیده فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی است. • ورزش عاملی برای تقویت ایمان است. • ورزش عاملی برای توسعه مبانی اخلاقی است. • ورزش تمرین رقابت شایسته سالاری و نخبه گرائی است. • ورزش زمینه ای برای سلامت و بهداشت تن و روان است. • ورزش عاملی برای تقویت عقل و نیروی تفکر و تعقل است. • ورزش زمین هایی برای گفت و گوی تمدن ها و مراوده ی بین ملت هاست. • ورزش عاملی برای کاهش نابهنجاری های اجتماعی و روانی است. • ورزش عامل سیاسی و مطرح شدن کشور نظام بین المللی است. • ورزش آموزنده مشارکت اجتماعی و تمرین و نظم و قانون مندی مسئولیت پذیری، تعاون، جمع گرائی، سعه صدر، تقویت اراده، پایداری، تمرین شکست و پیروزی است. و همه این نکات را می توان از فرمایش زیبای سید و سالار شهیدان حضرت حسین بن علی(ع) دریافت که فرمودند:( فبادروا بصحه الاجسام فی مده الاعمار1)پس بشتابید برای تامین سلامت جسمانی خود در مدت باقیمانده عمر خویش. آسیب شناسی اوقات فراغت تأثیر آن بر انگیزه و آموزش بارورترین و خلاق ترین بخش شخصیت در غیر رسمی ترین و آزادترین اوقات تکوین می یابد. تأمین تصنعی اوقات فراغت مانع فعالیت های خود انگیخته در اوقات فراغت است. فاذا فرغت فانصب1اوقات فراغت را غالباً به معنای بی کاری اوقات غیر موظف، ساعات بدون برنامه، اوقات غیر رسمی و … تلقی می کنند. به همین علت بزرگسالان، مربیان و اولیاء برای جلوگیری از هدر رفتن این اوقات سعی می کنند با برنامه ها، سرگرمی ها و اشتغالات مختلف اوقات غفلت دانش آموزان را پر کنند. حال آن که فلسفه اوقات فراغت این است که فرد بدون اجبار و خارج از چارچوب های قبلی، بدون اشتغال ورزی دیگر ساخته، خود با میل و رغبت به فعالیت های دلخواه خویش بپردازد. در این جا ممکن است فوراً اعتراض شود که اگر قرار باشد هر فرد به فعالیت های دلخواه خود بپردازد و از آن جا که اساساً آدمی تمایل به شهوات و هواهی نفسانی و لهو لعب دارد این خطر احساس می گردد که فرد با این آزادی دچار انحرافات و کجروی های مختلف گردد. از همین جا مطلب دیگری مطرح می گردد که می تواند منظور ما را از اوقات فراغت به این سبک و سیاق روشن تر نماید و آن دین که وظیفه مربیان و برنامه ریزان تربیتی، تأمین مستقیم و پرکردن فیزیکی و یک جانبه ی اوقات فراغت دانش آموزان نیست، بلکه آنان فقط زمینه ساز فراهم کنند و معرض کننده فعالیت های سالم، سازنده و مفیدند( شولترز دوان پی، 1378). البته منظور ما از بیان این مطالب در غلطیدن به این سو نیست که مدعی باشیم قطعاً برنامه های تأمین اوقات فراغت ما مغایر و متضاد با هدف های مورد نظر است، بلکه مقصود حساس سازی و برجسته سازی آن بخش از فعالیت هاست که با دید و باور بدیهی و قطعی و با نوعی غفلت و حجاب ناهشیارانه از آن گذر می کنیم. با این وصف می توان به روشنی بیان داشت که منظور ما از این که: تأمین اوقات فراغت مانع فعالیت خود انگیخته در اوقات فراغت است، چیست؟ حال کمی جلوتر برویم و آسیب شناسی تأمین اوقات فراغت را که ادعایی مبهم تر از ادعای اخیر است، روشن نمائیم. اگر در تنظیم اوقات فراغت دانش آموزان، تمایل درونی، دخالت فردی و انتخاب فعالانه آن ها را در نظر نگیریم، تأمین اوقات فراغت چیزی جز سرگرم کردن و پر کردن فیزیکی یکی اوقات و عاریه ای بودن آن نخواهد بود. در چنین شرایطی هر چند توانسته ایم خلاء موجود اوقات فراغت را ظاهراً و رسماً پر کنیم. دانش آموزان شخصاً و قلباً با برنامه درگیر نشده اند و اگر درگیری نشوند و برنامه ها را از آن خود، به طور خود انگیخته و فی البداهه ندانند، حالت تصنعی و بی رشکی احساس می کنند در حالی که اوقات فراغت بهترین بارورترین، غنی ترین و خلاق ترین موقعیت برای فرد است تا به دور از قید و بندها و قالب ها بتواند خلاقیت و آفرینش، نوآوری و تفکر سیال و فعال خود را به نمایش بگذارد. در این جا به یک تناقض فلسفی برخوردار می کنیم که از یک طرف گفته می گردد اوقات فراغت فرصت آزادی است که فعالیت پیش بینی شده ای در آن صورت نمی گیرد و به عبارت دیگر وقت پس مانده و هدر رفته ای است که در خلال آن هیچ کاری نمی گیرد و به تعبیه چارلز بزایتبل( وقت فراغت، زمانی است که احساس مسئولیت فرد در آن شرایط به پائین ترین و ضعیف ترین درجه خود رسد). از طرف دیگر گفته می گردد که اوقات فراغت منشاء خلاقیت ها، باروری افکار، شکل دهی شخصیت، تأمین انرژی و بازیابی قوای حیات، کشف و اختراع، نوآوری و ابتکار، بازاندیشی و اصلاح افکار، محاسبه و مراقبه، ارزیابی و بازیابی خود می باشد( همان منبع). به ظاهر، این تعبیه، دوگانه و متناقض جلوه می کنند. چگونه ممکن است در اوقاتی که فرد به کم ترین سطح احساس مسئولیت می رسد و از یک نظر فرصت هدر شده ای را می گذراند انتظار خلاقیت و نوآوری از او داشت و چگونه است که در شرایط غیر اوقات فراغت یعنی اوقات رسمی، اوقات کار و فعالیت و اشتغال، اوقات مؤظف و اوقات عمده ی زندگی چنین محصول و بازدهی را به ارمغان نمی آورد؟ چگونگی حل این تناقض در واقع دست یابی ظریف و عمیق به آن مفهوم و برداشتی از اوقات فراغت است که ما در پی تبیین آنیم. اگر در حل این تناقض از راه وحدت و به دور از تضاد و تعارض برخورد شود، منظور حاصل است و اگر این مرزبندی به شیوه ی تنگ نظرانه و ساده اندیشانه هم چنان عمیق و عمیق تر شود، نمی توان اشتراک مساعی و تفاهم برداشت از اوقات فراغت را تصور کرد. اگر بپذیریم که عمده ترین بخش شکل گیری شخصیت آدمی، به ویژه کودکان و نوجوانان در اوقات آزاد، فارغ از همه وظایف و برنامه های از پیش تعیین شده ی بیرونی دیگر ساخته است و اگر قبول کنیم که ذهن هنگامی به جوشش و خلاقیت می افتد که منشاء تحریک آن تمایلات درونی و خود انگیخته باشد و فرد فعالانه و با انتخاب آزاد و به دور از انتظارات بیرونی و مقبولیت نمائی ها و نقش بازی کردن های تصنعی، در شکل دادن افکار و اندیشه ها و اعمال خود دخالت نماید، آنگاه می توان به فلسفه وجودی اوقات فراغت، آن هم با جهت گیری مثبت، رشد دهنده و کمال زا پی برد. کافی است نگاهی به زندگانی بزرگان، دانشمندان، مخترعین، کاشفان، نویسندگان و حتی پیامبران علما و عرفای بزرگ بیندازیم و به شیوه ی تجربی، عمقی و بالینی زندگی نامه آنان را مطالعه نمائیم و این مطالعه و تفحص را به مقصد ردیابی سرمنشاء خلاقیت ها و پیدا کردن نقطه شروع کشفیات و اختراعات یا تحولات روحی و معنوی آن ها انجام داده سعی کنیم شرایطی را که از نظر زمانی، مکانی و روانی، آن دانشمندان و بزرگان به روی داد مهم زندگی خود اختراع، کشف و … دست یافته اند شناسایی کنیم. آنگاه پی خواهیم برد که هیچ گاه این شرایط زمانی و مکانی شرایطی نبوده که از قبل یا با دخالت دیگری و با برنامه های از پیش تعیین شده تحمیلی به وجود آمده باشد برای نمونه فقط به چند مثال اکتفا می کنیم: • از میان دانشمندان مختلف، موقعیت و شرایط زمانی و مکانی« نیوتن» را در هنگام کشف قوه جاذبه در زیر درخت سیب و آن هم در هنگام استراحت و غیر رسمی ترین اوقات یک دانشمند ملاحظه نمائید. • به موقعیت« ارشمیدس» شیمیدان بزرگ در خزینه حمام با فریاد« یافتم، یافتم» او در کشف قانون سبکی اشیاء در آب، نظری بیفکند. • به مشاهده خود به خودی« نیکلاس ماسکلین» ستاره شناس بزرگ« وبسل» در کشف پدیده خطاهای حسی بشر توجه نمائید. • واقعه سفر چالز داروین را که صرفاً در خلال مشاهدات خود به خودی به یک کشف جهان در نظریه انواع می رسد مطالعه کنید. • مشاهدات طبیعی و خودانگیخته« مندل» در باغ خود، کشف رمز وراثت و انتقال خصوصیات وراثتی در موجودات نیز در اوقاتی روی داده است که از نظر شرایط رسمی و مطالعات کلاسیک عاری از برنامه های از پیش تعیین شده بوده است( همان منبع). تنها یادآوری این نکته حائز اهمیت است که چه بسا از حاشیه ای به دور از متن و عاری از قالب ها بهتر بتوان به متن و هسته اصلی هدف مورد نظر دست یافته، ولی برعکس غالباً تصور می کنیم که برای رسیدن به یک مقصود باید در همان چارچوب و مسیر پیش بینی شده و از قبل مطرح شده حرکت کرد. حال آن که ماهیت تفکر خلاق و اندیشه و اگر اساساً این است که از چارچوب منطق جاری بیرون می آید و بر همین اساس دانشمندان موقعی به مقام دانشمندی رسیده اند که از قالب دانش ها بیرون جسته اند. ماهیت تفکر خلاق با آزادی، سیالی انعطاف پذیری، تمایل خود انگیخته، انتخاب، فی البداهگی، ناهم گرائی، قالب زدائی روانی، راحتی و ارتجال بودن همراه است. حال تا چه میزان در برنامه های اوقات فراغت این ویژگی ها را رعایت می کنیم؟ آیا اگر همین اوقات فراغت را که بهترین، مساعدترین، طبیعی ترین و نیز رسمی ترین شرایط برای بروز خلاقیت هاست، به دست خود آن را تصنعی، رسمی، قالب ریزی شده و از پیش برنامه ریزی شده کنیم، آسیبی به اوقات فراغت وارد نساخته ایم؟ آیا خود با دست خود به مقابله با ویژگی های آن اقدام نکرده ایم؟ آیا با تأمین مصنوعی، فیزیکی، مکانیکی سرگرمی گونه و به اصطلاح پرکردن این اوقات مغتنم، پربار و طلائی را ضایع نکرده ایم؟ حال آیا می توانیم به صراحت و بدون ابهام بگوئیم که در چنین شرایطی و با چنین اقدامی مانع باروری اوقات فراغت شده ایم؟ آیا این مانع شدن خود حجابی برای گم کردن اوقات فراغت نمی گردد؟ و آیا این گم کردن و غافل شدن آسیبی به تفکر نوآور و خلاق دانش آموزان وارد نمی سازد؟ در اینجا سؤال اساسی تری پیش می آید: اگر بپذیریم که تأمین تصنعی اوقات فراغت مانع باروری و خلاقیت در اوقات فراغت می گردد، آیا باید دست روی دست گذاشت و به شیوه باری به هر جهت اجازه داد که دانش آموزان به شیوه تودرتو و هرج و مرج هر کار و هر فعالیت مشروع و نامشروع، سازنده و تخریب گر، مفید و فاسد، سالم و ناسالم، موجه و غیر موجه را که خواستند انتخاب کنند و ما هم شاهد و ناظر باشیم تا از میان این همه زمینه های خطرناک و انحرافی اندکی هم افکار بارآور و خلاق پیدا شود؟ به طور قطع و هرگز چنین برداشتی از اوقات فراغت، منطقی و اصولی به نظر نمی رسد، پس باید چه کار کرد؟ راه حل بینابینی که هم واجد برنامه سالم و سازنده و هم فاقد چارچوب تعیین شده باشد، چیست؟ اگر بخواهیم به این سؤال مهم و تعیین کننده پاسخ دهیم باید مجدداً برگردیم به تعریفی که از اوقات فراغت نمودیم و در نهایت اشاره ای کنیم به راه کارهای اجرائی و عملی که بتواند آن گونه که فلسفه واقعی اوقات فراغت حکم می نماید در بازدهی مفید و خلاق آن مؤثر باشد. اغلب فلاسفه، روان شناسان، جامعه شناسان معتقدند اوقات فراغت دارای نقش اساسی در تکوین شخصیت انسان و بلکه کلیت وجود آدمی است. شخصیت فرد آن چنان که در فلان اوقات فراغت شکل می گیرد و رشد می نماید، در حین کار تحت تأثیر قرار نمی گیرد. چرا که کار و اشتغال شرایطی یکسان و پیش بینی شده برای فرد ایجاد می نماید که طی دقایقی زمان بندی شده و تکرار آن قدرت خلاقه آدمی را مجال بروز نمی دهد. آزادی و رهائی از اوقات مؤظف زمینه اساسی برای مطرح شده و خلاقیت های انسانی است و خلاقیت های هنری، ادبی، فنی، علمی و … هرگز مجال بروز نمی یابند مگر در فضای آزاد و مستقل و برخوردار از حرمت انسانی به نحوی که نه الزامی در کار باشد و نه فشاری و نه قاعده و برنامه از پیش تعیین شده، این طبیعت موقعیت درونی انسان است و عقل آگاه و فعال از برنامه های دستوری در هر شکل« رسمی و غیر رسمی، مستقیم و غیر مستقیم» اعم از کار و کسب سرگرمی برای زندگی سرباز می زند( همان منبع). بر این اساس در می یابیم که فلسفه اوقات فراغت بر اهمیت و به کارگیری آن گذران راحت و نیز بهره برداری از آن تأکید می نماید. چه بسا فعالیت پربار و یک کار سازنده در اوقات فراغت بیش تر نتیجه دهد تا در یک موقعیت کاری و شغلی، فرصت سرگرمی و تفریحی پیش تر فراهم شود. این مسئله بستگی دارد به نوع نگرش، انگیزش و علاقه فرد در موقعیتی که برای او فراهم می آید در واقع فردی که تمامی زندگی، طبیعت و نمودهای فرصت را نعمت خداوندی می داند واعظه لحظه زندگی اش را چه در هنگام استراحت و خواب و چه در هنگام فعالیت و کار معنی دار تلقی می نماید، فلسفه اوقات فراغت برای او از آن چه سنت جاریه و منطق کنونی از آن برداشت دارد، متفاوت است. مگرنه این که امام علی(ع) بزرگ ترین تفریح را کار می داند. پس نوع نگرش به زندگی، نوع جهان بینی و شیوه تلقی از پدیده های هستی است که شکل دهنده و معنا دهنده زمان و مکان و فرصت های فرد می گردد. با این وصف باید اوقات فراغت را به حسب تفاوت های ارزشی و فرهنگی ها، تجربیات، شرایط و موقعیت های مادی و معنوی هر فرد تعریف کرد. این بینش پویا با آن چه در مکاتب و نظریه های غربی مطرح است به کلی متفاوت است. در مکتب اسلام، اوقات فراغت تنها مقدمه ای برای انتصاب و اتصال به مسیر کمال است. فاذا فرغت فانصب: هر گاه که فارغ شدی، متصل شو( همان منبع). در حالی که دید تنگ نظرانه و منطق دوگانه است که بین کار و استراحت، بین تفریح و اشتغال، بین آزادی و مقدمات، بین فراغت و انتصاب، خط متمایزی می کشد. اما در دیدگاه مکتب الهی، یک مؤمن متصل شد به ریسمان الهی و ذوب شده در مسیر کمال، در همه لحظات و در همه ی مکان ها احساس وجد و نشاط، آزادی، خلاقیت، نوآوری، آسایش و نیرو می نماید. اوقات کار او عین تفریح و تفریح او عین کار( بارور و تولید کننده) است، مشروط بر آن که از درون بجوشد، از استعدادهای خود بهره گیرد و به حرمت و عزت و فطرت خویش تکیه نماید که مصداق( فاما من تقلت موازینه فهو فی عیشه راضیه) خواهد بود. این مفهوم و برداشت از اوقات فراغت در کمتر مکتب و نظریه ای به چشم می خورد زیرا اغلب نظریه های روان شناختی و اساساً آن هایی که کلیت انسان را در دهلیزهای آزمایشگاهی قطعه قطعه کرده اند، قهراً اوقات زندگی آدمی را نیز به تجزیه کشانده و از نظریه پردازان دیگر به مفهوم واقعی اوقات فراغت نزدیک تر شده اند مثلاً می دید که یکی از نظریه پردازان، معتقد است فعالیت آدمی در اوقات تفریح و استراحت شرایطی را فراهم می آورد که به ایمان و صلح و آرامش دست می یابد. برتراندراسل اصطلاح حیات طیبه را البته نه به آن معنایی که در متون قرآنی مطرح است در این ارتباط به کار می گیرد و شرح می دهد که حیات طیبه، حیاتی عاری و خالی از هرگونه دردمندی شدید است و بر عناصری چون عشق، امنیت عاطفی و درک کافی تکیه دارد. در حیات طیبه، ترس و پریشانی، ناامیدی و تنهایی راه ندارد. حیات طیبه موجب احترام به فردیت انسان می گردد و این فردیت در عین حالی است که همراه با دیگران زندگی می نماید ولی فرصت انجام کارهایی که توانایی او را آشکار می سازد و در اختیار وی قرار می دهد.( آبرهام مزلو) روانشناس انسان گرا نیز مشابه همین معنا را از زندگی انسان تلقی می نماید. او ضمن برشمردن سلسله مراتب نیازهای آدمی از سطح فیزیولوژیک تا سطح روانی و معنوی آن زیباشناسی، خودشکوفایی، تحقق کامل خود، معتقد است بزرگان و پیشروان علم و اندیشه و مصلحان و بزرگ مردان تاریخ کسانی بوده اند که نگرش آن ها نسبت به حیات یک نگ

قيمت فايل:10000 تومان
تعداد صفحات:130
خريد فايل word
دسته بندی ها
تبلیغات متنی