چکیده
درس رياضي از جمله مهارتهاي اساسي است كه در زمرة دروس مهم و بنيادي دردوران تحصيل محسوب مـي شـود . تحقيقـات و مطالعات نشان داده اند كه ارتباط پويايي بين رشد و توسعه جامعه و كاربرد رياضيات وجود داشته است . حال آنكه وضعيت موجود مادر درس رياضي حكايت از اُفت بالاي تحصيلي در اين درس دارد؛ و تعداد قابل ملاحظه اي از د انش آموزان با نمرة پايين و يا با كمك تبصره ها و چندين بار شركت درامتحان به كلاس بالاتر ارتقاء مي يابند . در دسترس نبودن آزمونهـاي تشخيـصي مناسـب به منظور شناسايي مشكلات و رفع آنها در قالب برنامه ريزيهاي درسي جديد اين معضل راكماكان به قو ت خود باقي نگاه داشـته است . همچنين واقعياتي چون عدم رضايت دروني شاگردان از درك مفاهيم پايه اي در درس رياضي و ناتواني آنـان در كـاربرد مفاهيم ،آموخته ها و اصول و قواعد رياضي در زندگي تحصيلي ، شغلي و حتي زندگي روزمره ، بسيارتأثرانگيز است . اثرات پنهـان ناشي از اين ناتوانيها عبارت است از تشويق و ترغيب دانش آموزان به يادگيري طوطي وار، از بين رفتن اعتماد بـه نفـس آنـان و ايجاد احساس ناتواني كه به ندرت مي توان با آموزشهاي بعدي اين اثرات را از بين بـرد بازرگـان ،1374 يكـي از راههـاي پيشگيري از مشكلات مذكور، بررسي و شناسايي نقاط قوت وضعف دانش آموزان در درس رياضي است . مقدمه کوتاه
با توجه به اینکه به طور کلی حدود 5 در صد از تمامی دانش آموزان سنین مدرسه در هر جامعه ( سنین 6الی 17 سال و یا 7 الی 18 سال )به نحوی دارای اختلالات شنوایی هستند ، تعداد قابل توجهی از این کودکان در مدارس و کلاس های عادی جای گرفته اند . نگاهی به تعداد کل دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوا که تحت پوشش رسمی آموزش استثنایی قرار داده شده است بیانگر این حقیقت است که بقیه یا به کلاس های عادی راه یافته اند و یا آنکه اصل درهیچ مدرسه ای عادی یا استثنایی ثبت نام نکرده و از آموزش و پرورش بهره ای نمی برند . لذا معلمان همواره باید با این فرض در کلاسهای خود حضور یابند که به احتمال زیاد در میان شاگردان یک کلاس 50-40 نفری ممکن است شاگرد یا شاگردانی باشند که بسختی می شنوند ( و یا دچار نارسایی های بصری و یا ذهنی هستند و … ) بنابرین ضروری است که معلم کلاس در این زمینه ها با بررسی وارزیابی ساده و کلاسی به حضور احتمالی چنین دانش آموزانی پی برده و به روابط و رفتار وقضاوت خود پیرامون استعداد و ویژگیهای مختلف شاگرد ویا شاگردان حتی الامکان اطمینان حاصل نماید .معلم می بایست به حالات وعلائمی که احتمالا نشانه هایی از اختلال شنوایی در شاگرد است توجه داشته وبدون جهت از قضاوتهای نادرست در مورد شاگرد اجتناب نماید .تاخیر در پاسخ ، تقاضای مکرر از معلم برای تکرار مطالب و گاه بی توجهی و بازیگوشی همواره نمی بایست به عقب ماندگی ذهنی وکندی هوش و یا شیطنت و اخلالگری و … تداعی شود . شاید شاگرد بخوبی نمی شنود و اشکال در همین باشد. در این رابطه از جمله رفتارها و علائم احتمالی اختلال شنوایی عبارتند از :دانش آموز با آنکه صدای معلم برای فضای کلاس مناسب و قابل شنیدن است غالبا از معلم تقاضای تکرار مطالب را می نماید و یا از همکلاسی کنار دست خود می پرسد « چی گفت » « چی » و … وقتی می خواهد خوب به مطلبی گوش کند سعی می نماید سرو گوشش را به طرف صحبت کننده بچرخاند و یا دستش را کنار گوشش می گذارد . دانش آموز در صحبت کردن همواره از یک آهنگ مناسب برخوردار نیست ، معمولا بلند و یا آهسته صحبت می نماید .دانش اموز گاهی دچار بی علاقگی می گردد و در فعالیتهای گروهی و کلاس ، شرکت فعال ندارد .در پاسخ به سئوالات معلم و دیگران معمولا با مشکل روبروست ، برای آنکه بخشی از صحبتهای مخاطب را بخوبی نشنیده ودرک نمی نماید و در مقابل سئوالات ناقصی که درک کرده نا گزیر به شیوه ای مختلف عکس العمل نشان می دهد . او بسیار حساس است ، گاهی از اینکه مرتب از معلم یا همکلاسی اش بخواهد سئوال ومطلبش را تکرار نماید و یا بلند تر صحبت نماید ، خجالت می کشد ( در واقع حتی اگر خودش قبول کرده باشد که از نظر شنوایی دچار اشکال است بسادگی مایل نیست که دوستانش متوجه شوند که او خوب نمی شنود و یا اینکه خودش بگوید که « گوشم سنگین است » زیرا که همین جمله کافی است که احتمالا مورد استهزاء عده ای قرار گیرد که او را دیگر همچون خود نبینند و با مشخصه نقص شنوایی و یا کری صدایش کنند ) . در نتیجه گاهی پاسخهای نادرست می دهد و دلیل چنین پاسخهای نا درست نه از بابت تنبلی وکند ذهنی است و نه لجاجت بلکه معمولا به همان دلیل درست متوجه نشدن سئوال است . زمانی در پاسخ سئوالاتی که از او می گردد مطالبی کاملا نا مربوط و گاه نا مطلوب می گوید که خود موجب تعجب و یا خنده دیگر شاگردان می گردد که این خود عاملی است در بهم خوردن نظم و ترتیب کلاس و عکس العمل احتملا حاد معلم . البته گاهی هم ( خیلی بندرت ) شاگردانی در کلاس درس یافت می شوند که هم دچار اختلال شنوایی هستند و هم ضعف بینایی ،و ممکن است در ظاهر و نگاه اول این قبیل شاگردان هیچ گونه تفاوتی نداشته باشند .
بیان وضعیت موجود
اینجانب در بین دانش آموزانم فردی به نام رضا وجود داشت که در ردیف دانش آموزان نیمه شنوای تلفیقی قرار می گرفت وی علاقه زیادی به درس ریاضی نداشت و همواره سطح کیفی و علمی وی در این درس ضعیف بود و همواره از این درس گریزان بود. به همین دلیل بنده تصمیم گرفتم او را به این درس علاقه مند نموده و راهکار های مختلفی را برای ایجاد انگیزه و علاقه وی در درس ریاضی به مرحله اجرا در بیاورم.همانطور که می دانیم بيشتر افراد درطول دوران تحصيل، حداقل يك تجربه تلخ در درس رياضي داشته اند . درهمين ارتباط برخي از محققين معتقدندبيش از50 درصد از دانش آموزان درجاتي از اضطراب رياضي را تجربه مي كنند . اين دانش آموزان اغلب دچار تنش بوده و ازدرس رياضي لذت نمي برند . اين وضعيت مي تواند فرصت هاي تحصيلي آنها را محدود سازد و آيندة حرفه اي شان را بطور جدي تحت تأثير قرار دهد .در بحث از منشأء اضطراب رياضي، به عوامل متعدد محيطي، ذهني و شخصيتي مي توان اشاره كرد كه به تنهايي يا در يك رابطه تعاملي مي توانند در ايجاد اضطراب رياضي مؤثر باشند . ازجمله اين عوامل، نقش معلم به عنوان يك عامل مؤثر بسيار مورد تأكيد قرار داده شده است : معلمان بخصوص در مقطع ابتدايي به عنوان افرادي كه بيشترين تعامل را با دانش آموز دارند و از قدرت تأثير گذاري بالايي برخوردار هستند، مي توانند در ايجاد يا تشديد اضطراب رياضي مؤثر واقع شوند . در بسياري از اوقات چنين به نظر مي رسد كه معلمان داراي اضطراب رياضي دانش آموزان داراي اضطراب رياضي تربيت مي كنند . همچنين معلماني كه نگرش آنها نسبت به درس رياضي منفي است، اين نگرش را به دانش آموزان خود منتقل مي سازند . روش تدريس معلم و تفاوت هايي كه ممكن است وي بين دانش آموزان دختر و پسر خود قايل شود نيز ازجمله مواردي است كه نقش مؤثر معلم را مورد تأكيد قرار مي دهد . نكته جالب توجه اينكه در بسياري از موارد معلمان خاطراتي از اثرات منفي معلمان شان روي نگرش و اعتقاد فعلي شان نسبت به درس رياضي نقل مي كنند، درحالي كه خود آنها اين رفتارها را با دانش آموزان ادامه مي دهند . به اين ترتيب ” دور معيوب اضطراب رياضي " همچنان ادامه خواهد يافت .دانش آموز نیمه شنوای من نیز از موضوع اضطراب ریاضی رنج می برد و به دلیل مشکلاتی که داشت می بایست این اضطراب را به طرق مختلف در وی ریشه کن می نمودم.
شناسایی مسأله
تا کنون تعریف دقیق و جامع و مانع و قابل قبول برای کلیه مراجع ذیصلاح از ناشنوایی ارائه نگردیده است . علت فقدان چنین تعریفی از این بابت است که ناشنوایی تا حدود زیادی یک امر فردی است . به عبارت ، دیگر سن وقوع ناشنوایی علت ناشنوایی ، نوع ناشنوایی و میزان و درجه اختلال شنوایی از جمله عوامل بسیار مهمی در تعریف ناشنوایی و افراد ناشنوا محسوب گشته و نقش فوق العاده در برنامه ریزی های آموزشی دارند . در واقع برای آنکه از عهده یک برنامه ریزی صحیح و مناسب برای گروهی از دانش آموزان بخوبی فائق آئیم ، لاجرم می بایست فرد فرد آنان را به طور جداگانه و کامل مورد ارزیابی قرار دهیم . به عنوان مثال دانش آموزی که از زمان تولد و یا قبل از سنین سخن گفتن ناشنواست و کمترین تجربه زبانی ندارد با دیگر دانش آموزی که پس از آنکه مدتها می گوید و می شنود و مهارتهای زبانی را به طور طبیعی کسب می نماید و آنگاه دچار نقص شنوایی می گردد کاملا با هم متفاوت بوده و این تفاوت در برنامه ریزی های آموزشی آنان فوق العاده دخیل است . اما به طور کلی می توان گفت که افراد ناشنوا کسانی هستند که از حس شنوایی خود در زندگی بهره ای نمی گیرند و افراد نیمه شنوا کسانی هستند که با آنکه حس شنوایی آنان دارای اختلالاتی می باشند ولی در هر حال با سمعک و یا بدون سمعک تا حدودی می تواند از این حس استفاده کنند .کودکان و دانش آموزان نیمه شنوا به دلیل آنکه نارسایی شنوایی آنان با درجات مختلفی ( از تخفیف تا شدید )می باشد معمولا قادرند با استفاده ویا بدون استفاده از وسایل کمک شنوایی از زبان بهرمند گردند واز طریق شنوایی قادر به صحبت کردن هم باشند .یکی از مشکلاتی که در دانش آموزان نیمه شنوای تلفیقی بوجود می آید عدم علاقه به درس و مشارکت در فعالیت های کلاس می باشد . که ممکن است در دروس مختلفی این بی علاقگی بوجود بیاید . در سال تحصیلی اخیر دانش آموز نیمه شنوای تلفیقی داشتم که در درس ریاضی بسیار ضعیف و بی علاقه شده بود که بنده تصمیم گرفتم این بی علاقگی را در وی ریشه کن ساخته و او را به این درس شیرین علاقه مند نمایم.در يك جمع بندي كلي مي توان گفت كه دانش آموزان كم شنواي تلفيقي از پيشرفت تحصيلي خوبي برخودارنـد و بـه خوبي مي توانند با همكلاسي هاي عادي خود به رقابت بپردازند و از امكانات آموزشي بهره ببرند . پيشرفت آموزشـي اين افراد نتيجه عوامل زيادي است . اين عوامل به ترتيـب اهميـت؛ عبارتند از : -1 استفاده از وسايل كمك شنيداري همچون سمعك؛ -2 سابقه تدريس و تجربه معلم؛ -3 دريافت خدمات توان بخشي همچون تربيت شنوايي و گفتـار درمـاني؛ -4 ميـزان افـت شنوايي؛ -5 سن ابتلا به كم شنوايي؛6 – وضعيت اجتماعي – اقتصادي خانواده؛ -7 نگرش معلم و -8 رضايت شغلي معلمهر فرد مبتلا به آسيب شنوايي بايد در دريافت زبان گفتاري با استفاده از تحريكات شنيداري تقويت شده و كمك گرفتن از اطلاعات بينايي حاصل از گفتارخواني بر آسيب خويش پيروز شود . اگر فرد مبتلا به آسيب شـنوايي كـودك باشـد، مبارزه ادراكي روي اكتساب زبان و عملكرد آموزشگاهي او اثر مي گذارد . هدف نهايي مداخلـة شـنيداري وتربيـت شنوايي ، افزايش توان استفاده مؤثر كودك از علائم صوتي براي يادگيري زبان ،برقراري ارتبـ اطي كارآمـد و كـسب مهارتهاي آموزشگاهي است .
جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات
مواجهة انسان با دنياي كنوني و تغييرات سريع در زمينه علم و فن آوري ، نيازروزافزون دانش آمـوزان بـه دانـش رياضـيات را مي طلبد . چه ، دانش آموزان به كمك آن قدرت تفكر منطقي خويش را تقويت مـي كننـد و ضـمن نيازهـاي زنـدگي خـويش ، مقدمات لازم براي اكتساب مفاهيم دوره هاي بالاتر را فراهم مي سازند مساله عدم علاقه مندی دانش آموزم را به درس ریاضی را با جمعی از همکاران با سابقه در میان گذاشته و با هم به بحث و گفتگو پرداختیم .همه ی همکاران با علاقه ی بسیار در بحث شرکت کردند و نظرات مفیدی ارایه نمودند. با یکی از اساتید صاحب نظر شهرمان نیز موضوع را در میان گذاشتم ایشان مشتاقانه مطالب نوشته شده را مطالعه و نظر خود را بیان نمودند .با مراجعه به کتاب ها و نشریات گوناگون هم به مطالب جالب و قابل توجه در این زمینه دست یافتم پس از گفتگو های بسیار در زمینه ی علل ضعف و مشکلات یادگیری تعدادی از دانش آموزان در درس ریاضی مطالب جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت مشکلاتی که در این باره وجود داشت ،نظیر روش تدریس معلم ،تفاوت های فردی دانش آموزان ،مسائل کمک آموزشی ،محیط فیزیکی کلاس و … فهرست گردید . به منظور آگاهی بیشتر از میزان علاقهی دانشآموزان و به خصوص رضا نسبت به درس ریاضی، دفترچهای به نام ثبت فعالیتهای ریاضی تهیه نموده و هر ورق آن را به دانشآموزی اختصاص دادم و هنگامی که دانشآموزان فعالیتهای مختلف گروهی و فردی در کلاس انجام میدادند، با دقت، رفتار آنان را مشاهده نموده و یادداشت میکردم. بعد از دو ماه و چند روز:با مشاهدهی فعالیتهای دانشآموزانم و به خصوص رضا در زنگ ریاضی و بررسی یادداشتهای روزانه پژوهشی خود، چنین دریافتم:رضا برای شرکت در فعالیتهای گروهی مربوط به درس ریاضی از خود رغبتی نشان نمیداد. در انجام تمرینهای ریاضی دقّت کافی را نداشت در انجام فعالیتهای عملکردی درس ریاضی، با دوستان خود همکاری نمی کرد. در تمیز نگهداشتن کتاب ریاضی چندان کوشا نبود. به وسایل کمک آموزشی هنگام تدریس ریاضی توجه نداشت.