مقدمه:
كشف المحجوب از كهن
ترين متون صوفيه است . كه در اوايل قرن 5 توسط ابوالحسن علي بن عثمان نوشته شده
است كه هم دوره با تاريخ بيهقي و قابوسنامه و سفرنامه ناصر خسرو است و اما شباهتي
با آن كتب ندارد چرا كه نه آميخته اي از تجارب شخصي، و آداب و عادات اجتماعي و
باورهاي همگاني و نه گزارشي صميمانه از
مشاهدان سير و سفر حتي به تمامي شرح
تجربيات روحاني و يافته هاي خاطر مولف نيز نيست .
هجويري در روزهاي
پادشاهي سلطان محمود غزنوي زاده شد ( م :421)
علوم متداول عصر،
خاصه قرآن، حديث ، تفسير ، فقه و كلام را درزادگاه خود آموخت آن چه كه كه درباره ي
شخصيت ومقام او مي توان گفت اينكه او طبعي نازك و روحيه اي حساس داشت تنها اثري كه
از ديرزمان به هجويري نسبت داده اند و امروزه در دست است كشف المحجوب است و از
طريق همين كشف المحجوب از ديگر آثار وي مي توان آگاهي يافت، هجويري در ضمن سخن و
مناسبت هاي گوناگون از كتب و رسايل خود نام برده است نظير:
ذهن و قلم هجويري تحت
تآثير زبان عربي بود بخصوص كه اصطلاحات تصرف نيز تقريباً همه كلماتي قرآن اند و
كمتر واژه اي فارسي مثل دوستي، درويشي، نيستي و ... ظرفيت معنايي را داشت كه به
خوبي بتواند به جاي محبت ، فقر و فنا و ... به كار رود
ديوان اشعار ، منهاج
الدين ، كتاب فنا وبقا و البيان لاهل العيان و چند كتاب ديگر
موضوع كشف المحجوب
تصرف اسلامي است و شامل مطالب زير است :
1. مقدمه اي در سبب
تاليف كتاب و بيان موضوع آن :
در اين مقدمه علاوه
بر طرح سوالات ابوسعيد هجويري – همشهري مولف كه وي را متعهد كرده تا با اين كتاب بدان ها
پاسخ دهد – مولف مجال يافته از روزگار و نااهلان شكايت كند.
2. باب اثبات العلم
(ص 21-11)
3. باب الفقر (ص
34-21)
4. باب التصوف (ص
49-34).
5. باب مرقعه داشتن
(لبس المرقعات ) ص 65-49.
6. باب اختلافهم في
الفقر و الصفوه (ص 68-65)
7. باب بيان ملامه (
ص 78-68)
8. باب ذكر ائمتهم من
اصحابه التابعين (ص 85-87)
9. باب في ذكر ائمتهم
من اهل البيت (ص 97-85)
10. باب ذكر اهل
الصفه ( ص 107-97)
11. باب في ذكر
ائمتهم من اتباع التابعين الي يومنا ( ص 202-107)
12. باب في ذكر
ائمتهم من المتاخرين (ص 214-202)
13. باب في ذكر رجال
الصوفيه من المتاخرين علي الاختصار اهل البلدان (ص 218-214)
14. باب في فرق فرقهم
و مذاهبهم و آياتهم و مقاماتهم و حكاياتهم (ص 219-218)
15. مكتبهاي صوفيه ،
عقايد و اقوال و نظريات آن ها ( 245-219)
سپس در حقيقت نفس و
معرفت آن و ديگر مقولات عرفاني و فلسفي به اشباع تمام سخن مي راند (546-245).
نثر اين كتاب زلال و
از برترين نمونه هاي نثر قرن 4 و 5 است و به همان شيوه اي است كه در زبان اهل ادب
به نثر مرسل ساده شهرت دارد.