هدف اصلي اين پژوهش، بررسي عوامل و راهكارهاي موءثر در رفع نيازهاي اطلاعاتي محققين علوم زلزله در دو حوزهء پژوهشي ميباشد.
در اين مطالعه ارتباط بين متغيرهاي نوع كار، مدرك تحصيلي، و تجربهء محققين با ميزان استفادهء آنها از منابع اطلاعاتي مورد بررسي قرار ميگيرد و با تجزيه و تحليل اطلاعات بهدست آمده، ابتدا با منابع و روشهاي كسب اطلاع در جامعهء فوق آشنا ميشويم و سپس مسائل و مشكلات آنها در راه تأمين نيازهاي اطلاعاتي تعيين ميگردد.
سابقه بررسي نيازها و كاربردهاي اطلاعات به دههء 1920 ميلادي برميگردد، ولي كار عملي در اين زمينه براي اولين بار در سال 1950 در آمريكا شروع گرديد. اولين دورهء تحقيقات مربوط به نيازهاي اطلاعاتي و كاربران آنها به اطلاعات علمي و فني اختصاص دارد. بعد از مطالعات بر روي استفادهكنندگان از اطلاعات علمي و فني، نوبت به تحقيق در مورد كاربران علوم اجتماعي رسيد و ادامه يافت.
در سال 1970 ميلادي تلاش كشورهاي ديگر براي بررسي نيازهاي اطلاعاتي و استفاده از منابع اطلاعاتي و علوم و فنآوري را شاهد هستيم. در اين راستا تحقيقات دربارهء نيازها و مصارف اطلاعاتي بهصورت يك پديده جهاني درآمد و به كشورهاي ديگر سرايت كرد.
مروري بر تحقيقات در زمينهء "نيازهاي اطلاعاتي" تا سال 1985 نشان ميدهد كه اين پژوهشها عمدتاً بر روي گروهها يا سيستمهايي مانند مهندسان و دانشمندان علوم و فنآوري متمركز بوده است