با توجه به اين كه آموزش و پرورش به عنوان عامل اصلي توسعه اجتماعي ، اقتصادي ، فرهنگي و سياسي كشور محسوب مي شود . شايد اين سئوال پيش آيد كه آموزش و پرورش چه نقشي در توانمندي دانش آموزاني كه چند صباحي در آن مي گذارنند دارد ، انسان در مسيرزندگي همواره به سوي تعالي رشد نمي كند ، به دلايل گوناگون توان دريافت محركهاي بيروني و ايجاد توازن با انگيز هاي دروني را از دست مي دهد ، بنابراين رشد موزون هدف اصلي تعالي انسان است . تنها علم ودانش اشخاص را تغيير نمي دهد بلكه اين اشخاص هستند كه خودشان ديگران را با توجه به آموخته ها و كسب مهارت هاي زندگي تغيير مي دهند .
دگرگوني هاي عظيمي در سالهاي اخير در كيفيت آموزش در جهان روي داده و باز تابي از نياز هاي روز افزون در گسترش تكنولوژي و تغيير مداوم در شيوه زندگي و روابط انساني است . در چنين شرايطي برنامه ها و روش هاي سنتي ، توان حل مسايل و بر آوردن نيازهاي محصلين را ندارد . بنابراين بايد به دنبال روش هاي جديد و نيزدروسي باشيم كه بتوانند توانايي ها ي دانش آموزان را بيش از پيش سازند .