زندگي بشر تحت تاثير تغييرات وسيع صنعتي، اجتماعي، فرهنگي، دچار تحول شده است. شمار زيادي از افراد قادر نيستند بين محركهاي متنوع بيروني ونيروهاي متعارض دروني توازون ايجادكنند ودر فرايند رشد موزون و همه جانبه كه همانا هدف اصلي تعالي انسان است، دچار مشكل مي شوند. بديهي است كه كودكان ونوجوانان به سبب بي تجربگي و نا آگاهي از مهارتهاي بازدارنده و تسهيل كننده، اصلاحي، بيشتر در معرض آسيبهاي جدي دروني و اجتماعي هستند. دانش آموزاني كه مهارتهاي مقابله با موقعيتهاي تنش زا را ندارند، به نوعي مقهور آنها خواهند شد و بدين ترتيب مستعد اختلالات رواني، عاطفي، افسردگي، اضطراب و احتمالاً مصرف مواد مخدر و رفتارهاي ضد اجتماعي خواهند شد اين دانش آموزان در فرايند تصميم گيري نيز دچار مشكل ميشوند.
بنابراين با توجه به نقش مهم مدارس در تامين بهداشت رواني دانش آموزان، برنامه آموزش مهارتهاي زندگي، روش موثري در جهت رشد شخصيت سالم دانش آموزان و تامين بهداشت رواني دانش آموزان است.
آموزش مهارتهاي زندگي، نوعي كوشش است كه در سايه آن نوجوانان ترغيب مي شوند تا خلاقيت خود را به كار گيرند و به طور خود جوش راههاي موثر را براي حل تعارضات و مشكلات زندگي خود بيابند.
به نظر مي رسد آموزش مهارتهاي زندگي گام موثري در اين جهت باشد كه استعدادها و توانمنديهاي دانش آموزان بكار گرفته شود تا خود فعالانه سر نوشت خويش را بدست گيرند و انتخاب گر باشند. ضمناً فرايند خود باوري در نوجوانان مسير درست خود را طي كرده و نوجوان ضمن استفادة درست از مهارت ها، مسئوليت اعمال و احساسات خود را مي پذيرد و مهارتهاي لازم را براي اتخاذ تصميم هاي مهم زندگي كسب مي كند.