یکی ازمراحل درطراحی وتنظیم برنامه درسی مدارس انتخاب محتوای برنامه درسی است واصطلاح (محتوای برنامه درسی)می تواند به دانش ها،اطلاعات،مهارتها،ارزشها،گرایشهاومسايل اخلاقی (اطلاق) شود که به منظوریادگیری وتحقق به هدفهای مورد نظرمی بایستی به یادگیرندهابیاموزند.
آنچه در محتوای کتاب درسی مهم است ،ارتباط نزدیک آن باروشهاوفعالیتهای یاددهی ویادگیری می باشد. اغلب روشهای تدریس همانقدر برآنچه یادگیرندهامی آموزداثر می گذاردکه محتوامی تواندتأثیر داشته باشد.مثلاًبرای تعقییرگرایش های دانش آموزان معمولاً«روش بحث گروهی»موفق تراز روش تدریس مستقل در کلاس است. بنابرین باید محتوادرارتباط وهمزمان بااخذ تصمیمات درباره روشها وفعالیتهای یاددهی ویادگیری انتخاب شود(صادق پور،طیبه،عباس پور،احمد،پایان نامه 77).
باتوجه به اینکه کتاب تعلیمات دینی ازسال1379-1380به عنوان هدیه های آسمانی واردمدارس وکلاسهای درس شده است واینکه کتابهای آسمانی ازاین سالهای تدریس می شودلازم وضروری می گرددکه تحقیق وپژوهش لازم در این رابطه انجام پذیرد.
تحقیق حاضرباتوجه به همین ضرورت درابطه با محتوای کتابهای آسمانی دوره ابتدایی از نظر تناسب با توانایی های دانش آموزان صورت گرفته است به اینصورت که تأیید فرض های پیش بینی شده نتایج
حاصل بتوانددر حل مسايل ومشکلات مارایاری ومورد استفاده دست اندر کاران ومتخصصین برنامه درسی قرارگیرد.