چكيده
اینجانب … چند سالی است که بعنوان … اختلالات یادگیری.. با دانش آموزان … با ويژگي هاي رفتاري و اجتماعي متفاوت سر و كار داشتم. اما امسال یکی از دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز اختلالات ، با بقيه بچه هايي كه تا به حال ديده بودم خيلي فرق داشت. وی كودكي خجالتي، مضطرب و افسرده بود. آهسته و لرزان صحبت مي كرد. با بقيه بچه ها دوست نمي شد و گوشه گير بود. حتي قادر نبود كه وسايل خود را از كيفش در آورد. كتابش را وارونه در دست مي گرفت و هنگام تصويرخواني از كتاب بخوانيم، مي گفت: چيزي نمي بينم. در نوشتن نيز مشكل داشت و ساده ترين علائم كتاب بنويسيم را نمي توانست، بنويسد. او رياضي را درك نمي كرد. به طور كلي او دچار اختلالات يادگيري يا ديسلكسي بود. در گوش دادن، صحبت كردن، خواندن، نوشتن، استدلال كردن و درك كردن مشكل داشت. با بررسي هايي كه در مورد وی توسط خودم و همکارانم انجام دادم در يادگيري بسيار مشكل داشت. براي حل اختلالات يادگيري و رفتاري او نياز به روش تدريس مناسب و خاص بود. پس از مطالعه و بررسي فراوان، روش هاي ويژه اي را براي بهبود وضعيت او به كار بستم. و از مربیان مرکز نیز بخصوص خانم لیلا کریمی همکاری خواستم. راه حل هاي مختلف را آزمايش كردیم. بهترين راه اين بود كه نوآوري هاي آموزشي را به كار ببریم و با استفاده از فناوري نو اختلالات يادگيري مریم را حل كنم. بنابراين از خانم کریمی خواستم که در بهبود مشکل مریم از روش IT استفاده کند . و خودم نیز راهکار های مختلف را به وی می دادم. با تلاش فراوان توانستم به نتيجه مطلوب برسم. به طوري كه پيشرفت مریم بسيار چشمگير بود. او نه تنها در درس رياضي و بخوانيم پيشرفت بسيار زيادي داشت بلكه مشكلات رفتاري او نيز به كلي رفع گرديد و همانند ساير دانش آموزان در فعاليت هاي كلاسي اش شركت مي كرد. نتيجه اي كه در نهايت به دست آمد اين بود كه: توانستم اختلالات يادگيري (ديسلكسي ) مریم را با كمك همکارم و با استفاده از روش تدريس مبتني بر IT حل كنم و از او دانش آموزي فعال و علاقمند بسازم.
توصيف وضعيت موجود
اینجانب … شهرستان .. مدت … سال است که در آموزش و پرورش مشغول خدمت هستم و در طول این مدت . سال در پست … انجام وظیفه نموده ام. در سال تحصیلی اخیر متوجه شدم كه يكي از دانش آموزان به نام مریم که به این مرکز معرفی شده بود، داراي علائمي از قبيل بي علاقگي به مدرسه، ترس از مدرسه، همكاري نكردن با معلم، انجام ندادن تكاليف درسي به طور منظم، ضعف درسي، گوشه گيري و انزوا طلبي مي باشد كه نشاندهنده وجود اختلالات رفتاري و درسي در اين دانش آموز بود. او دور از پدر و مادرش زندگي مي كرد دوري از پدر و مادر باعث بروز مشكلات روحي و عاطفي شده بود كه بر اختلالات يادگيري او مي ادامه داد. آن ها به دليل فقر اقتصادي ازوسايل ساده رفاهي محروم بودند. او براي ورود به مدرسه مورد سنجش قرار نگرفته بود. او كودكي خجالتي، مضطرب، افسرده و نگران بود. دستانش هميشه از عرق خيس بود. او با كسي ارتباط برقرار نمي كرد و حتي با همكلاسي هايش هم دوست نبود. هنگام صحبت كردن هميشه ترس داشت و خيلي آهسته و لرزان صحبت مي كرد. ابتدا فكر كردم كه او مشكل بينايي دارد. به همراهي مدير مدرسه اش او را به مركز بهداشت فرستاديم تا مورد آزمايش بينايي سنجي و شنوايي سنجي قرار گيرد. در هر دو مورد مشكلي نداشت. بعد از آن به نظرم رسيد كه خجالتي است و نمي خواهد در جمع صحبت كند. از او خواستم كه فقط براي من صحبت كند و باز او جواب مي داد كه در تصوير چيزي نمي بينددر نوشتن هم بسيار مشكل داشت و ساده ترين علايم موجود در كتاب بنويسيم را نمي توانست، بنويسد.