در اكثر موارد دانش آموزان و دانشجويان ايراني در ياد گيري زبان خارجه بعنوان زبان دوم وشايد هم زبان يا لهجه سوم دچار مشكل هستند در بعضي از زبانها ساختار جمله زبان اصلي با زبان دوم كاملاً متفاوت مي باشد وچون اكثر دانش آموزان براي يادگيري زبان دوم با ساختار زبان اصلي مقايسه مي كنند لذا يادگيري مشكل مي شود بعنوان مثال در زبان فارسي ساختار جمله به شكلي است كه اگر زبان انگليسي با آن مقايسه شود،يادگيري مشكل است.
2) شيوه تدريس در بين دبيران با يكديگر متفاوت است بنابراين ايجاد انگيزه در بين دانش آموزان و دانشجويان در طي سالهاي متوالي با هم ديگر فرق مي كند و تا حدودي انگيزه را از بين مي برد بنابراين اگر برنامه ريزي شود تا تمامي دبيران يك رشته طي دوره هاي خاص شيوه هايي مناسب و يكساني داشته باشند در يادگيري دانشجويان كمك مي كند .
3)دانش آموز بعد از اتمام دوره تحصيل در صورتيكه در مكاني مشغول به كار شد شايد زبان انگليسي يا زبان خارجه دوم زياد به كارش كمك نكند ( حداقل در جامعه ما )