بر اساس اطلاعات خبرنگار گروه دانشگاه ، امیررضا شاهانی عضو هیات علمی دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی در یادداشتی ضمن اشاره به مناظره دوم انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرد: مناظره دوم انتخاباتی آوردگاه دو تفکر بود یکی تفکر اسلام و دیگری تفکر لیبرالیسم غربی یا به تعبیر امام راحل، اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی.
متن این یادداشت در زیر آمده است:
«یا ایهاالذین امنوا اتقوالله و قولوا قولا سدیداً» سوره احزاب آیه 70
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و سخن درست و صواب بگویید». مناظره دوم را از سیمای جمهوری اسلامی ایران ملاحظه کردیم. به عنوان مقدمه لازم میدانم توجه عزیزان را به یک نکته مهم جلب نمایم. به مصداق آیه شریفه فوق میتوان قضاوت کرد که کدامیک از کاندیداها در مناظره تقوای الهی را رعایت نمود و سخن راست و صواب بر زبان آورد.
با مردم باید صادق بود و نباید برای به چنگ آوردن قدرت هر سخنی را به زبان آورد.
اگر بخواهیم این مناظره را در یک کلام خلاصه کنیم، مناظره دوم انتخاباتی آوردگاه دو تفکر بود یکی تفکر اسلام و دیگری تفکر لیبرالیسم غربی یا به تعبیر امام راحل، اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی. تجلی تفکر اسلامی در ایمان و اعتماد واقعی به خدا بود و باور داشتن توانایی مردم و جوانان عزیز و دانشمندان این مرز و بوم و احترام گذاشتن به ارزشها و آرمانهای امام و شهیدان و باور به اینکه اگر در عرصه دیپلماسی هم دستاوردی داشتهایم به خاطر حضور مردم در صحنه بوده و نتیجه فداکاری رزمندگان و مدافعان حریم اسلام در ادوار مختلف پس از انقلاب بوده است.
اما پایه دیدگاه دوم در عدم اعتماد به نیروها و پتانسیلهای عظیم داخلی، انفعال در برابر کشورهای سلطهگر و اعتقاد به اینکه حتی اگر در داخل هم دستاوردی بوده ثمره مذاکره با قدرتهای بهظاهر مسلط بوده و ما باید تکنولوژی و حتی مدیریت را از آنها بگیریم. از دیدگاه این تفکر هضم شدن در هاضمه قدرتهای مسلط جهانی تنها راهحل مشکلات کشور است.
اما نتیجه این تفکر این میشود که در کشور وزرا و مدیرانی به کار بگیریم که هیچگونه حس خودباوری و اتکا به نیروی دانشمندان و جوانان در آنها نباشد. اینکه میبینیم بعضی از وزرای کابینه فعلی سی سال است که در مسند وزارت هستند ثمره همین طرز تفکر است. اصرار بر استفاده از این وزرا که نه توان مدیریتی شاخصی دارند و نه بعضاً سابقه اقتصادی روشن، بسیار برای کشور خطرناک است.
جالب است که در سیستم بانکی کشور سالهاست روالی وجود دارد که حتی به کارمندان دونپایه اجازه نمیدهند برای مدت زیاد در یک شعبه بمانند، اما در عالیترین ردههای مدیریتی و تخصصی بر استفاده از مدیران مدعی و کمبازده اصرار میشود.
از سوی دیگر، کشور این تفکر را در چهار سال گذشته بار دیگر آزمود و علیرغم امتیازات زیادی که به طرف مقابل داده شد، دستاورد قابل توجهی برای مردم نداشت. از این جهت هر عقل سلیمی نمی پذیرد که آزموده را دوباره بیازماییم. آن چه از نظر اینجانب به عنوان یک کارشناس و یک استاد دانشگاه ضرورت کشور در مقطع کنونی است، انتخاب مردم میان تفکر اسلام ناب و تفکر غربگراست.
پایان/